نقد و بررسی «من گرتا هستم»: سن روی یک سیاره در حال مرگ | TIFF 2020
- دسته: مرور
مستند ناتان گروسمن مبارزات سیزیفی این فعال جوان اقلیم را شرح می دهد.

ای کاش هرگز نشنیده بودم گرتا تونبرگ . دنیایی که من هرگز در مورد گرتا تونبرگ نشنیده ام، دنیایی عاقل است. او یک نوجوان معمولی در سوئد می شود، ما در سیاره ای زندگی می کنیم که از تغییرات آب و هوایی جدا نمی شود و همه برنده می شوند. متأسفانه، ما در دنیایی زندگی می کنیم که تونبرگ راهی جز قرار گرفتن در خط مقدم مبارزه برای سیاره ای بهتر نمی بیند. برخی ممکن است مبارزه او را قهرمانانه و نشاط آور بدانند، اما تماشاگر ناتان گروسمن مستند من گرتا هستم ، من یک تراژدی می بینم. من کودکی دزدیده شده را می بینم، نه توسط والدین او یا نیروهای چپ آنطور که مخالفان تونبرگ ادعا می کنند، بلکه توسط دنیایی دزدیده شده است که به تعبیر تونبرگ، بزرگسالان یک چیز را ادعا می کنند و سپس چیز دیگری را انجام می دهند. این نفاق سیاره را به مرز نابودی کشانده است و تونبرگ خود را موظف می داند که برای نسل خود بجنگد. فاجعه این است که نارضایتی واقعی او به چیزی بیش از یک ذره تبدیل نمی شود، یک عمل خشم عادلانه که به بقیه اجازه می دهد تا احساس بهتری داشته باشیم، زیرا نه تنها خطرات نبرد بر سر تغییرات آب و هوا را درک نمی کنیم، بلکه میدان نبرد را نیز درک نمی کنیم. خود تماشا کردن من گرتا هستم ، می توانید ببینید که چرا او اینقدر عصبانی است - او برای شکست آماده شده است.
تونبرگ در سالهای 2018 و 2019 از طریق فعالیتهای اقلیمی خود در سرتاسر جهان خبرساز شد. گراسمن از ابتدای سفر گرتا را دنبال میکند، زیرا او در مقابل پارلمان سوئد اعتصاب مدرسهای را به راه میاندازد تا مجبور به اقدام در مورد تغییرات آب و هوایی شود. گرتا با کمک پدرش سوانته تونبرگ از این توجه برای ورود به اتاق هایی با افراد قدرتمند استفاده می کند و در مورد نیاز به اقدام فوری در مورد تغییرات آب و هوا اظهارات غیرقابل معذرت خواهی و قاطعانه می دهد. دستش را میفشارند، به او میگویند که شگفتانگیز است، شاید با او سلفی بگیرند و بعد چیزی تغییر نمیکند. با تمام اینها، گرتا پافشاری میکند و دیگر فعالان جوان را به هدف خود جلب میکند، اما مستند زمان میبرد تا به ما یادآوری کند که او یک نوجوان 16 ساله است که وزن دنیا را به دوش میکشد، و در حالی که قرار گرفتن در طیف اوتیسم به او اجازه میدهد تمرکز بسیار زیادی داشته باشد. او از رسیدن به نقطه شکست مصون نیست.
من گروسمن را به خاطر تلاش نکردن برای ساخت تحسین می کنم من گرتا هستم یک جشن طولانی، زیرا همانطور که حتی تونبرگ اذعان می کند، اینجا هیچ چیز ارزش جشن گرفتن ندارد. او نمی کند خواستن برای انجام این کار؛ او خود را موظف به اعتراض میداند، زیرا اگر رهبران سیاسی ما اکنون اقدام نکنند، ممکن است نسل او آیندهای نداشته باشد. داستان از من گرتا هستم این نیست که یک نوجوان قهرمان شانس را شکست دهد. این درباره یک نوجوان قهرمان است که با یک سیستم شکسته روبرو می شود و به هر حال مبارزه می کند. این الهامبخش است، اما خشمانگیز است. او علم را بهتر از سیاستمداران می داند و به معنای واقعی کلمه اهمیتی ندارد. آن سیاستمداران به موضوع او گوشزد خواهند کرد و سپس به حمایت از قوانینی که زمین را آلوده می کند ادامه خواهند داد.

تصویر از طریق TIFF
تماشا کردن من گرتا هستم ، همچنین نمی توانید احساس کنید که او با یک دست از پشت بسته در حال مبارزه است. او درباره علم بحث می کند زیرا این میدان جنگی است که لابی نفت از او می خواهد در آن بجنگد. اگر هنوز در بحث علم گیر کرده ایم (حتی با وجود اینکه 99 درصد جامعه علمی با این علم موافقت کرده اند)، پس آلاینده ها می توانند آلودگی را ادامه دهند (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه، مستند 2014 را تماشا کنید. بازرگانان شک ). اگر به این باور بمانیم که اقدام در مورد تغییرات آب و هوایی به منزله مسئولیت شخصی است (برای مثال، تونبرگ به جای اینکه به دلیل مصرف سوخت و انتشار گازهای گلخانهای هواپیما، سفر به اقیانوس اطلس را انتخاب میکند) به جای اذعان به این موضوع 100 شرکت مسئول 71 درصد از انتشار جهانی هستند ، سپس مسئولیت به جای آن شرکت ها بر عهده افراد است. تونبرگ گمراه نیست؛ او در حال مبارزه با مبارزهای است که فعالان محیطزیست برای دههها با آن مبارزه کردهاند، زیرا منافع شرکتها میخواهند آنها در اینجا باشد - یک نمایش فرعی زیبا اما حذف شده از دالان قدرت.
در این زمینه، من گرتا هستم به یک تراژدی عجیب تبدیل می شود. این یک داستان بلوغ در پایان جهان است که تونبرگ مبارزه را از کسانی که قبلا آمده بودند شروع می کند و به همان دیوارها می دود، اما در سنین پایین تر. او یک خروجی عالی برای خشم ما است. من نیز از تماشای ویدیوها در توییتر لذت بردم، زیرا او رهبران جهان را به خاطر شکستشان در مورد تغییرات آب و هوایی مورد انتقاد قرار میدهد، اما این فقط یک خروجی احساسی برای ناامیدی من است. خوشبختانه، گروسمن همیشه گرتا را انسانی می کند و او را بیش از یک فعال آب و هوا می سازد. او در نهایت یک نوجوان است که با بار عظیمی دست و پنجه نرم می کند که هرگز نباید در وهله اول آن را به دوش می کشید.
اگر امیدی هست من گرتا هستم ، این است که می بینیم تونبرگ تنها فعال جوان آب و هوا نیست. شاید بالاخره یک فشار جدی و نیروی سیاسی واقعی از سوی افرادی که پیامهای محیطی سازگار با شرکت را خریداری نکردهاند، وجود داشته باشد. جوانانی که خواهان تغییر جدی هستند و به سیاستمدارانی که در ارائه آن ناکام هستند رای خواهند داد. شاید فریاد زدن تونبرگ به تنهایی بر سر سیاستمداران چیزی را تغییر ندهد، اما الهام بخشیدن به تعداد بیشماری از جوانان دیگر تغییری خواهد داد. شاید یک جوان تماشا کند من گرتا هستم و ببینید که آنها نیز می توانند قدرت ایجاد تغییرات مثبت را داشته باشند. خیلی خوب است که به آن امیدوار باشیم، حتی برای یک لحظه.
رتبه: B