چگونه «بتی» HBO در داستان الهام بخش دوستی بین نژادی خود اعتبار پیدا می کند
- دسته: ویژگی
بعلاوه، اسکیت بورد بسیار جذابی نیز وجود دارد.

[یادداشت سردبیر: موارد زیر شامل تباه کننده برای فصل 1 از بتی .]
یک صحنه در قسمت آخر وجود دارد بتی ، نامه عاشقانه اخیراً تمدید شده اچ بی او به شهر نیویورک، که وقتی به آن فکر می کنم، قلبم می لرزد و مجرای اشکم می لرزد. این به نوعی غیرقابل تماشا است، با حضور خرس عسل ( خرس ماه ) ظاهراً خودش روی پشت بام می رقصد، خورشید بر شهر اطرافش غروب می کند. اما از جهاتی دیگر، این صحنه هم رویا و هم پیشآگاهی است.
مطالب زیادی در مورد آن نوشته شده است بتی 's تصویری داستانی از زندگی واقعی باند دختر و گروه اسکیت آشپزخانه اسکیت ، که سلف بلند نمایش نام خود را از آن گرفته است. کارگردانی شده توسط کریستال موزل ، آشپزخانه اسکیت (2018) را می توان به عنوان یک داستان روی سن با تمرکز بر کامیل خلاصه کرد. راشل وینبرگ ) در حالی که تلاش می کند خود را به عنوان یک ورزشکار، زن، و فردی به وجود بیاورد که خانواده اش آن را کاملاً درک نمی کنند و دوستانش گاهی اوقات او را تایید نمی کنند. اگرچه فیلمی زیبا و دلخراش صمیمانه است، اما فیلم اصلی از این تمایل دارد که شخصیتهای سیاهپوست خود (به ویژه زنان سیاهپوست) را بهعنوان ابزارهای ثانویه برای کمک به رشد قهرمان سفیدپوست (البته، لاتینکس) معرفی کند.

تصویر از طریق HBO
بتی برای اقتباس بهتر است، داستان را به عقب برگردانید تا دختران را به عنوان فردی در یک زمین بازی یکنواخت گرد هم بیاورد، که هرکدام دارای داستان های منحصر به فرد و فرصت های توسعه هستند. یعنی شخصیتهایش شبیه آدمهای واقعی هستند و آن آدمها لعنتی هستند سرد .
هم نمایش و هم فیلم به عنوان نمایش مصیبتهایی که در کنار دختر بودن در ورزش مردانه به وجود میآیند به بازار عرضه شد. در حالی که این تا حدی درست است، این دیدگاهی است که همچنان مردانگی را در جایی متمرکز میکند که رفتار نمایش فقط… در این داستان چیزی بسیار شاد و واقعی وجود دارد زیرا داستان در واقع در مورد خود دختران است. نه دختران در رابطه با پسرها. این بدان معنا نیست که پسرها غایب هستند - آنها فقط محیطی هستند.
وقتی حوصله دارید فیلم های خوبی ببینید
بتی در مورد اسکیت بورد است، بله، اما در مرکز آن، واقعاً در مورد امکانات دوستی برای بهبود و رشد است. همه افراد درگیر شعار آن، «مردم خود را بیابید»، ما را به دنیای آنها دعوت میکند، جایی که «آرامش بیدردسر» که برای توصیف گروه استفاده میشود، در واقع آنقدرها هم بیدردسر نیست. در حالی که نماهای گرم و مه آلود موها در باد، چرخش چرخ ها روی شن، سستی بدن ها در حال حرکت، کیفیت مشخصی دارد، اما همه شخصیت ها به شیوه هایی با خودشان و گاهی با یکدیگر دست و پنجه نرم می کنند. که بسیار واقعی هستند

تصویر از طریق HBO
کرت ( نینا موران ) لاس زدن ناامید با خلق و خوی کوتاه است. نیل ( آجانی راسل ) در سوهو زندگی می کند و 350 دلار در هفته کمک هزینه دریافت می کند، اما با این وجود احساس می کند که مجبور است علف های هرز را در کنار خود بفروشد. جانای ( دده لاولیس ( کالب ابرهارت ) کامیل ممکن است به عنوان یک اسکیت باز با تجربه ترین باشد، اما او همچنان به دنبال تایید و محبت از پسران است.
اما خرس عسل گوهر واقعی این نمایش است.
خرس عسل از برچسب ها خوشش نمی آید. او ساکت و خجالتی است و همچنین پیراهنهایش را باز میپوشد، سینههایش را بیرون میپوشد (نوک سینههایش را با سلیقهای با انبوهی از شیرینیهای رنگارنگ پوشانده است). این انتخاب گواه تعهد او به مثبت بودن بدن و جنسیزدایی از بدنهای زنانه/زنانه است - اما این فقط تصمیمی است که او میگیرد. او فیلمهای انیمه و ترسناک را دوست دارد، و بهعنوان یک فیلمساز، دوست دارد که «مردم چیزهایی را به دوربین بگویند که هرگز به چهره شما نگویند». او پوست تیره ای دارد افرو او را با روسری های طرح دار تزئین می کند. تلاش میکند بین انتظارات خانوادهاش از خودش و انتظارات خودش از خودش تعادل ایجاد کند. او هر دو یک رویا است و یک پیش گویی
از بین تمام روشهایی که رنگگرایی خود را نشان میدهد، شاید به راحتی روی صفحه نمایش داده شود، جایی که تست کیسه کاغذی بهعنوان روشی برای نگهداری از دروازهها عمل کرده و سیاه پوستان را از دسترسی به فضا و فرصت محروم میکند. همانطور که در هر صنعت آمریکایی وجود دارد، فیلم، تلویزیون و مد همگی در کبوترکردن زنان سیاهپوست در نقشها و پروژههایی که از طریق تصویرهای نژادپرستانه و تقلیلآمیز برای آنها خشونتآمیز است، مقصر بوده و هستند. این حقیقتی است که هر دو نمایش آن را نشان می دهند و نقدهایی در خط داستانی ایندیگو که در آن، به عنوان یک زن سیاه پوست روشنتر، اجازه ورود به اتاقهای خاصی را میگیرد، اما بلافاصله از آنچه در آنجا مییابد منزجر میشود.
در همین حال، هانیبر به همه اینها تف میاندازد.
اما به جای کاوش در هویت نژادی که سیاهی او را باری میبیند، یا چیزی منفی که باید بر آن غلبه کرد، نمایش پویایی نژادی گروه را از طریق کرت، سفیدپوستترین عضو خدمه بررسی میکند. در حالی که بازیگران شیمی غیرقابل انکاری دارند، نتیجه صحت دوستیهایشان، یکی از اصلیترین قوسهای روایی سریال در پایان اپیزود 3، تولدت مبارک، تایلر، آغاز میشود و شامل میشود که کرت پس از پرخاشگری و بیملاحظه بودنش در زمان بیرون قرار میگیرد. رفتار بقیه دختران را در معرض خطر شدید قرار می دهد.

تصویر از طریق HBO
هنگامی که جانی با ایوت، متهم دونالد، روبرو می شود، کرت به طور قابل پیش بینی اوضاع را تشدید می کند و در نهایت تخته خود را از پنجره پرت می کند. آژیرها بلند می شوند و گروه درگیر می شوند. در هرج و مرج، کامیل آرنج به صورتش می خورد و وقتی هانیبر به او کمک می کند تا بلند شود، سعی می کند او را به سمت خود بکشد تا بدود. خرس عسلی که به وضوح ناامید شده فریاد می زند، من نمی توانم! وقتی از دست پلیس فرار می کنیم، می دانید چه اتفاقی می افتد.
با توجه به رویدادهای جاری ، همه ما باید به شدت از خطری که هنگام حمله پلیس به سیاهپوستان وجود دارد آگاه باشیم. این به طور مستقیم در زمینه نمایش با ظرافتی مطرح می شود که آن را به طرز نگران کننده ای پیش پا افتاده می کند.
وضوح او بویی از نوع آن می دهد آماده سازی کودکان سیاه پوست مرتباً از والدین ناامید دریافت می کنند تا از تبدیل شدن نام فرزندانشان به هشتگ دیگر جلوگیری کنند. همانطور که پلیس شروع به مزاحمت آنها می کند، کامیل التماس می کند که آنها کاری انجام ندادند! خواهش می کنم کاری نکردند! فایده ای نداشت
قسمت 4، The Tombs، سه نفر را میبیند که در زندان نشستهاند، جانای و کامیل در حال دعوای بین خودشان هستند در حالی که ایندیگو و کرت از بیرون حرکت میکنند. بدیهی است که هانی بیر حالش خوب نیست، که آشکارا تحت تأثیر دستگیری و استرس زندان قرار گرفته است، اما هیچ یک از دختران دیگر کاملاً مجهز نیستند تا به او کمک کنند تا با این شرایط کنار بیاید. هنگامی که آزاد می شوند، بلافاصله با یک کرت بسیار ناباور در مورد رفتار او روبرو می شوند.
خوب، من فرار کردم، متاسفم که خوش شانس هستم، کرت فریاد می زند، که هانیبر پاسخ می دهد: نه، تو سفیدی.
وقتی گروه تأیید میکند که بله، ترجیح میدهند او کسی باشد که دستگیر شود، زیرا او کسی بود که از 0 به 100 رسید، کرت از قبول مسئولیت امتناع میکند و با طوفان به راه میافتد. او در نهایت سعی میکند با تقدیم قارچها جبران کند، اما جانای، نیل و هانیبِر موضع خود را حفظ میکنند. آنها برای آموزش او انرژی صرف نمی کنند - آنها به سادگی از پذیرش یک عدم عذرخواهی متوسط خودداری می کنند. به خصوص که جانی به وضوح در حال گذراندن آن است، متوجه می شود که دفاع سریع او از دونالد اشتباه محاسبه شده است و احتمالاً راهی برای محافظت از خود در برابر یک حقیقت دشوار است.

تصویر از طریق HBO
قسمت 5، Perstephanie، کل خدمه را نشان می دهد که به اهداف مهمی می رسند، تصمیمات دشواری می گیرند و واقعاً به یکدیگر تکیه می کنند. کرت سرانجام این پیام را دریافت می کند که در مورد خودش فکر کند، این کار را انجام می دهد ، و با کمک موش حیوان خانگی اش و چند حشره، در نهایت اشتباه خود را به تنهایی متوجه می شود.
این قسمت را باید نماینده مهمی برای سفیدپوستان (به ویژه زنان سفیدپوست) (به ویژه زنان سفیدپوست عجیب و غریب) (همچنین مردان سیاه پوست) در نظر گرفت، زیرا به همان اندازه که دختران سیاهپوست نیاز دارند خود و داستان هایشان را به آنها بازتاب دهند، دختران سفیدپوست نیز نیاز دارند به یک خود را قربانیان همیشگی می دانند و آسیب بسیار واقعی و پایداری را که می توانند بدون توجه به نیت خیرشان وارد کنند، تشخیص می دهند.
این خطوط داستانی نشان می دهد که چگونه نمایندگی همه به خودی خود کافی نیست تنوع کافی نیست. مردم داستان های انسانی را دوست دارند زیرا آنها بازتابنده هستند. به ما نشان می دهد که چگونه با یکدیگر ارتباط داریم. اما وقتی هر داستانی بر سفیدی متمرکز میشود، یا از تخیل سفید طرد میشود، آن بازنمایی چقدر میتواند واقعی باشد؟
بتی موفقیت او بدون شک از طریق مشارکت بین موزل و بازیگران (که همگی اسکیت بازان و ورزشکاران واقعی هستند) و همچنین بین خود بازیگران و جامعه آنها مشخص می شود. از طریق نمایش، آنها یکی از صادقانهترین تصویرهای دوستی را که من شخصاً دیدهام، خلق کردند، در حالی که معنای انجام کار تمرکززدایی از خود و یادگیری تمرکز بر نیازهای کسانی را که نیاز دارند را الگوبرداری کردند. متفاوت .
چند فیلم سریع و خشمگین در حال اکران است
و Honeybear کامل نیست. او اشتباه می کند و مبارزه می کند، درست مثل کرت و کامیل و نیلی و جانای. روابط آنها با یکدیگر پیچیده است زیرا روابط بین زنان پیچیده است. چیزی که آنها را آرزومند می کند، هوای تازه انعکاس خود است. چگونه مبارزات خود را با نوعی لطف ناشیانه اداره می کنند که به این کلمه تعریف جدیدی می دهد افسون ، اما همچنین به طور فوق العاده ای انسانی است. تلاش می کنند و شکست می خورند و با صمیمیت عذرخواهی می کنند و دوباره تلاش می کنند.
این ظرفیت از طرف همه شخصیتها است که واقعاً فصل را به پایان میرساند: اسکیتهای دخترانه و آن فیلمهای حماسی طولانی آنها که در شهر به پرواز در میآیند تا از پارک اسکیت (یعنی جهان) سبقت بگیرند - یک دیدگاه چند نژادی عجیب از اتوپیا. .
آینده ای که خرس عسل را شاد و عاشق می بیند که آهنگ خودش را در اوج دنیا می رقصد.
بتی فصل 1 هم اکنون در HBO و HBO Max در حال پخش است و برای فصل 2 تمدید شده است.