25 فیلم بزرگ دهه 90 که این زمان فراموش شده است

چه فیلمی را ببینید؟
 
نوستالژی دهه 90 در بالاترین حد خود قرار دارد اما ما می خواهیم حجم برخی از این نگاه های عالی را که به اندازه کافی در مورد آنها صحبت نمی شود ، افزایش دهیم.

همه آن فیلمی را دارند که آن را دوست دارند یا بسیار تحسینش می کنند ، اما به نظر می رسد هیچ کس در موردش صحبت نمی کند. جای تعجب نیست گذشته از این ، سالانه صدها فیلم اکران می شود. برخی خوب ، بسیاری بد و چند مورد عالی ، بنابراین برای فیلم های با کیفیت آسان است که در زیر رادار بلغزانند و در طول سالها در مبهم قرار گیرند. حتی وقتی نوستالژی دهه 90 به بالاترین حد خود می رسد ، فقط در مورد عناوین مورد توافق فیلم که به بهترین وجه نمایانگر دهه هستند ، وجود دارد. اما همانطور که هر جنگجوی سینفیل یا VHS می داند ، در شکاف ها عظمت یافت می شود.

با تشکر از VOD و خدمات پخش جریانی ، دسترسی به این جواهرات فراموش شده آسان تر از همیشه است و شما واقعاً باید. این یک انفجار است و یک یادآوری عالی است که معنای فیلم ها چیزی بیش از گیشه و حق رای دادن است. در کنار هم قرار دادن این لیست آشکار شد که یکی از راه های تفاوت دهه 90 با دهه 80 طنین انداختن تأثیرات سرمایه داری کنترل نشده و نقش های جنسیتی بود که نسل X گفت: 'بدون تشکر' و نسل Baby Boomer را درست در بوسه زد . به همین ترتیب ، هجو بازگشت عمده داستان پردازی را تجربه کرد ، از کثیف شدن افسانه ها تا مقابله با رسوائی های مختلف سیاسی نسل قبلی.

این لیست توسط Haleigh Foutch شروع شد و برایان فرمو همفکر این الگو را گرفت و چند دهه اضافه كرد - با استفاده از معیارهای كمتر از 10 هزار رأی از IMDb برای بیرون آوردن برخی از گزارش های واقعاً كم توجه به لیست های مضمون های 1970 و 80. اما با وجود دهه 90 دهه تولد IMDb از این معیارها برای به روزرسانی این لیست استفاده نشده است. بیشتر موارد در اینجا زیر 20،000 رای به IMDb دارند اما بیش از نیمی از آنها زیر 10،000 قرار دارند. تنها عنوان برجسته و همچنان دوست داشتنی این لیست یکی از محبوب ترین هالی ها و ویژگی های همیشه هایلی در مورد برایان است که به اتصالات کارائوکه (توسط Violent Femmes) برمی گردد ، بنابراین ما اجازه می دهیم این اسلاید را نشان دهیم. بنابراین ، بگذارید ادامه دهیم. 25 فیلم مورد علاقه 90 فراموش شده ما در زیر است.

Pump Up the Volume (1990)

'آیا شما هرگز احساس می کنید که همه چیز در آمریکا کاملاً گیج شده است؟'

در سال 1990 منتشر شد حجم را پمپ کنید با سینمای دهه 80 هماهنگ تر از دهه 90 است ، اما خیلی خوب است و برای کنار گذاشتن در لیست بسیار نادیده گرفته شده است. از نویسنده-کارگردان آلن مویل ، حجم را پمپ کنید این فیلم خواهر و برادر گمنام برای کلاسیک فرقه مورد احترام او است Empire Records . این فیلم در دهه 90 فوق العاده کودکانه بازی می کند کریستین اسلاتر به عنوان مارک هانتر ، یک دانش آموز دبیرستانی از نظر اجتماعی ناجور و بسیار درخشان که 'نمی تواند با افرادی که می خواهد در زندگی واقعی خود صحبت کند' ، بنابراین او با یک برنامه رادیویی دزدان دریایی به عنوان مبارک هری سخت به امواج هوا می رود ، صدایی کثیف اما شیوا که بی عدالتی ها و مشکلات دوران نوجوانی را به صدا در می آورد. روزانه یک دانش آموز خجالتی و شبانه او را که به شدت عصبانی می شود ، بر علیه بی عدالتی ، تلاش جدی برای مشاوره شنوندگان خود و استعاره های شبیه سازی گاه و بیگاه ، موج های پر از هوا را پر می کند (به هر حال او پسر نوجوانی است). آنچه که به عنوان راهی برای خنثی کردن مارک و ناامیدی و برقراری ارتباط با جهان آغاز می شود ، در نهایت موجب شورش دانش آموزان هموطن وی و تحریک آنها برای تغییر زندگی می شود.

در بین پرداختن به موضوعات سنگین مانند همجنسگرایی ، خودکشی و حقوق آموزشی ، فیلم گاهی اوقات به ملودرام نوجوانان تبدیل می شود ، اما هرگز به لطف فیلمنامه صمیمانه مویل و بازی های آس از بازیگران جوانش ، در عصبانیت خود غرق نمی شود. اسلاتر فیلم را حمل می کند ، و به راحتی موازنه های مختلفی از کمدی ، مواد سنگین و شخصیت های متناقض مارک / هری را متعادل می کند. سامانتا ماتیس (که باید یک ستاره بزرگتر بود) درخشنده نورا است ، یک زن جوان باهوش و با استعداد که به دنبال هویت واقعی هری است و مطابقت خود را در مارک پیدا می کند. گرچه زیرشاخه رمانتیک یکی از عناصر ضعیف فیلم است و قبل از هر بوسه لب زدن بسیار عجیبی وجود دارد ، این دو یک شیمی دوست داشتنی دارند.

برای یک فیلم نوجوان 27 ساله ، حجم را پمپ کنید فوق العاده خوب نگه می دارد موضوعات مربوط به بیگانگی و نارضایتی نوجوانان قطعاً مطرح خواهد بود ، اما ایده هایی که این فیلم در مورد جامعه مشترک ارائه می دهد ، عجیب تر و حتی در عصر اینترنت ما بیشتر مرتبط هستند. در اینجا ما قادر به برقراری ارتباط فوری با تقریباً همه افراد در سراسر جهان هستیم و در عین حال احساس می کنیم مثل همیشه منزوی هستیم. مضامین آنقدر قابل استفاده هستند که حجم را پمپ کنید عملاً در حال التماس برای بازسازی با هری سخت است که سرودهای خود را از پادکست یا YouTube Live یا هر روش جدیدی که ما برای برقراری ارتباط سر و صدا می کنیم ، بیرون می زند. نه اینکه بخواهم آن اتفاق را ببینم. احتمالاً شما مورد توجه قرار گرفته اید. سخت حرف بزن - هالی فوچ

To Sleep with Anger (1990)

تصویر از طریق انتشار تصاویر سونی

'تو باید با شیطنت کار کنی.'

احتمالاً این توصیه را شنیده اید که 'با عصبانیت به خواب نرو'. شخصیت های موجود در چارلز برنت است با خشم بخوابم باید با عصبانیت بخوابید زیرا یک دوست خانوادگی که مدتهاست از دست رفته است ظاهر شده و اجازه نمی دهد سگهای خوابیده دروغ بگویند. او بیماریهای قدیمی را می کند و یک خانواده خانوادگی را به تنهایی و با آزمایش ادب آنها درمی آورد. آن دوست هری است و با جذابیت بازی کرده است دنی گلاور چون دنی گلاور یک بازیگر جذاب است. در اوج سلاح کشنده شهرت این Glover در دوست داشتنی ترین حالت اوست. اگر بیاید در شما را بکشد چه کسی اجازه ورود به او را نمی دهد؟

حضور هری در خانه دوست قدیمی در لس آنجلس مانند شبح گذشته جنوب روستایی است. شما می توانید یک دوست خود را از جنوب خارج کنید ، اما آنها همچنان تلاش می کنند تا آنجا که ممکن است آن مهمان نوازی جنوبی را حفظ کنند. و دریفت ها می دانند که چگونه میهمان نوازی را تا انتهای خط سوار کنند. هری یک راننده است. او درب خانه گیدئون را می زند و روی کودکی که جواب آن را می دهد می رسد. در مورد یک غریبه درب منزل چیزی سورئال وجود دارد که به آن دعوت شده است. ما به فرزندان خود می گوییم که با غریبه ها صحبت نکنند اما از کسی دعوت می کنیم که با ما که سالهاست او را ندیده ایم بماند ، حتی اگر سالها جدایی می تواند مردم را وادار کند دوباره غریبه ها

هری می گوید که برای چند روز می ماند ، اما او آنجا است و خیلی بیشتر می نوشد و کارت بازی می کند. او مردانگی مردان خانواده را زیر سال می برد و کینه های قدیمی را به همراه می آورد که همه به جز هری دفن کرده اند - اما این کار همیشه با لبخند انجام می شود. سرانجام ، گیدئون ( پل بیکر ) و خانواده اش شک می کنند که هری خودش شیطان است. با خشم بخوابم جنوبی ترین فیلمی است که در جنوب اتفاق نمی افتد و نزدیکترین فیلم برای دستیابی به رئالیسم جادویی است بدون اینکه درگیر هیچ جادویی شود. این روش بسیار جالبی است که Burnett از نوعی voodoo برای فیلمی استفاده می کند که این باورها برای منطقه غریبه باشد. و گلاور به سادگی با شکوه است. اگرچه او استقبال خود را با گیدئون و خانواده اش از بین می برد ، اما او همیشه یک ساعت خوشایند مخاطبان است. جادوی فیلم ها نیز همین طور است: ما از وقت گذرانی با شخصیت هایی لذت می بریم که دوست داریم آنها را از خانه های خود بیرون کنیم. - برایان فرمو

اعتماد (1990)

تصویر از طریق ویژگی های Fine Line

روز خوبی در کار داشتم من مجبور شدم اصول خود را زیر پا بگذارم و یک شخص احمق را دور بزنم. تلویزیون این فداکاری های روزمره را ممکن می کند. هسته درونی وجودم را مرده می کند. '

چند سال قبل موشک بطری تاج ایندی را به پا کنید وس اندرسون سر ، هال هارتلی ستاره اپرای صابون مستقل طبقه کارگر بود. و اعتماد کنید مال او بود راشمور . شخصیت های هارتلی اهداف واهی دارند زیرا آنها ساعت های زیادی از تلویزیون را تماشا کرده اند و تلویزیون باعث پرت شدن زندگی بدبختانه آنها می شود - اما آنها دیگران را در حد استانداردی نگه می دارند که هیچ کس دیگری علاقه مند به رسیدن به آن نیست زیرا زندگی ببوسد. بیرون از ریچارد لینکلیتر است شل تر ، اعتماد کنید ژنرال ترین فیلم قابل تصور است. هارتلی جنبه های مصرفی جامعه ما را در نظر گرفته و به همان اندازه جدی با آنها رفتار می کند جین آستن با احساسات انجام داد

آیا من اشاره کردم که آن را به شدت خنده دار است؟ طرح به اعتماد کنید تقریباً غیرقابل توصیف است ، نه به این دلیل که اتفاقات شگفت انگیزی رخ می دهد ، بلکه به دلیل سرگرمی هارتلی توسط کارهای فوق العاده پیش پا افتاده ای که باید انجام دهیم. ماریا ( آدریان شلی ) در دبیرستان است و او باردار است. او به پدر و مادرش می گوید که قصد دارد با دوست پسر گلدان فوتبال ازدواج کند و پدرش با شنیدن خبر مرده است. او نقشه خود را به دوست پسرش می گوید و او به او می گوید که تمرین فوتبال دارد. او پس از بیرون رانده شدن از خانه با متیو ملاقات می کند ( مارتین دونووان ) که ممکن است یک قاتل زنجیره ای در آینده یا همسر روح او باشد. متیو یک کار دستی کار وحشتناکی دارد و پدرش او را وادار می کند ساعتها دستشویی را تمیز کند. اینها مواردی است که می تواند وی را به قتل عام برساند. یا شاید ماریا و نوزادش او را در مسیر صحیح سفت و سخت حوصله ای که هیچ کششی برای کشتن ندارد ، بلکه فقط برای وجودش است ، قرار دهند.

صحنه ها در اعتماد کنید با دقت زیادی حرکت کنید در جایی که زبان به سرعت و پوچ افزایش می یابد اما عمل نمی کند. در اصل بدون یک عمل به عنوان یک سریال صابون زننده عمل می کند. فیلم های هارتلی انواع مختلف سرگرمی هستند که در یک روایت قرار گرفته اند زیرا ما خیلی تنبل هستیم که کانال را تغییر دهیم. این یک محصول منحصر به فرد در زمان خود است و اگر شما هر جایگزینی را دوست داشتید ، باید یک ضربه به آن بزنید. - برایان فرمو

Mo 'Better Blues (1990)

تصویر از طریق Universal

تاریخ شروع فصل 5 ری دانوان

'من ممکن است دیروز متولد شده باشم ، اما تمام شب بیدار بودم.'

Mo 'Better Blues است اسپایک لی پاسخ مردانه به او باید آن را داشته باشد که در آن یک مرد دو زمانه فقط زمانی باید یک زن را انتخاب کند که شغلش دیگر به او هویت ندهد. و در بلوز ، سقوط آن انسان به واسطه معاشرت و وفاداری به مرد دیگری حاصل می شود که کارش ارتقا great عظمت او است. دنزل واشنگتن نوازنده شیپوری به نام بلیک است که رهبری یک رباعی را بر عهده دارد. حتی اگر آنها یک برنامه منظم بسته بندی شده داشته باشند ، مدیر او ( اسپایک لی ) احتمالاً کسی است که گروه را عقب می اندازد زیرا در این حرفه بزرگ نیست (علی رغم اینکه نامش غول پیکر است) زیرا به دلیل دوستی با بلیک تازه استخدام شده است. اما بدهی های جانبی Giant بیشتر از گروه ثابت Bleek مورد توجه قرار می گیرند.

Mo 'Better Blues پر از کاریزما ، و قله ها و دره های جذاب است. کار در یک باشگاه جاز و اتاق خواب یک نوازنده جاز بهترین گزینه برای اضافه کردن دوربین جاز رایگان لی است. دوربین می چرخد ​​، از راهروها سر می خورد ، به داخل زباله ها می ریزد. این فیلم شاید لحظه دوربین لی مورد علاقه من را داشته باشد ، زیرا دوربین هر دو زن بلیک را که با همان لباس قرمز وارد باشگاه می شوند ، دنبال می کند و به سمت مدیر لی می نشیند که آنها چگونه نشسته اند و سپس او را در طبقه بالا دنبال می کند تا اعلام کند که پیش بینی می کرد این اتفاق بیفتد.

اما بازگشت به پاسخ به او باید آن را داشته باشد ، اگرچه این فیلم در حباب مبهم برنج و الاغ خود وجود دارد ، اما دلیل مجبور شدن بلیک برای حل و فصل کردن ، آخرین لحظه مردانگی زخمی است: از دست دادن کار. احترام به خاطر کار او ، همان چیزی است که باعث می شود بلیک برای زنان کافی جذاب باشد که نیازی به تعهد به یکی از آنها احساس نمی کند. اما پس از آنکه حوادث بیرونی او را به زمین انداخت ، سعی می کند زنی را انتخاب کند که باید بلند شود.

در حال آمدن پس از درست کار کن چیز ، این اولین باری بود که لی بیش از حد بوم زمان اجرا به او داده می شد ، و او روایت را فراتر از آن حالت زخمی ادامه می دهد تا نشان دهد پذیرش محدودیت های خود است که می تواند پذیرش کامل دیگران را ایجاد کند و بنابراین ، یک عشق عالی اگرچه بخش های پاتوق از بلوز عالی هستند (اینجا مکانی برای اتصال آن است وسلی اسنایپس در گروه Bleek’s است) ، این سومین اقدام (و متعاقب آن) است که باعث می شود Mo ’Better یکی از بهترین های لی. ~ برایان فرمو

خیابان آفتاب پرست (1990)

تصویر از طریق سرگرمی هنرهای شمالی

'آه ، کاش می توانستم فرانسه را اینگونه صحبت کنم.'

من دیده ام استیون سودربرگ است خارج از دید تعداد دفعاتی و در بازیگران حذفی از بالا به پایین ، رئیس جنیفر لوپز ، دانیل همیشه در یک بازیگر از کسی کیست. عسل او / بالاتر از همه خواندن خط 'هر' را با چشمان چشم و دستان بالا کاملاً لعنتی کامل دانست. به هر حال ، دنیل توسط او بازی می شود وندل بی هریس ، جونیور . و سودربرگ او را استخدام کرد زیرا یک سال بعد رابطه جنسی ، دروغ و فیلم جشنواره فیلم ساندنس را برای همیشه تغییر داد ، سودربرگ سال بعد در هیئت داوران حضور داشت و جایزه بزرگ را به هریس اهدا کرد خیابان آفتاب پرست ، فیلمی که هریس نوشت ، کارگردانی کرد ، در آن بازی کرد و تولید کرد ، و همچنین هالیوود بلافاصله پس از دریافت جایزه سودربرگ او را کاملاً درگیر کرد و باید زمینه را برای یک حرفه بزرگ فراهم کند.

ببینید ، این فیلم با بودجه خرد ، درست همانجا یک داستان هالیوودی دارد: داستان واقعی یک سیاه پوست سابق (هریس) که با موفقیت خود را به عنوان ببر دیترویت ، یک دکتر ، یک دانشجوی فارغ التحصیل فرانسوی و یک وکیل از دست داد ، و حتی جراحی های موفقی را انجام داد که در حین پرواز آموخت. هالیوود هنگام خرید یک بازسازی برجسته مرد را در ذهن داشت ، اما برای تهیه به صورت خودکار خریداری نشده بود. فیلمی که آنها خریداری کردند و اکران نشدند ، مانند یک فیلم صنعتی فیلمبرداری شده است و از روایت برای پر کردن جای خالی استفاده می کند (اما با خنده های شکمی شما را نیز مورد اصابت قرار می دهد). خیابان آفتاب پرست فاقد پیتز استاندارد است ، اما در مورد چگونگی اتخاذ شخصیت های سیاه پوستان برای بدست آوردن احترام و / یا فرصت های برابر ، خشمگین است. (آیا من ذکر کردم که این خنده دار است؟)

خیابان آفتاب پرست امروز یک شاهکار بزرگ برای تماشای آن است و ما با تماشای جنبش فیلم مستقل دهه 90 از آن بهره مند می شویم ، زیرا دارای برخی از نگاه ها و لحن سایر خدایان مستقل مانند هال هارتلی و گریگ اراکی . اما هریس آنها را به مشت کوبید و به خاطر آن رنج برد. برادران وارنر قصد نداشتند فیلم خود را منتشر کنند ، فقط آن را دوباره بسازند ، و بنابراین فیلم در تاریکی ، نوار ویدیویی برنده جایزه متعاقبا رابطه جنسی ، دروغ و فیلم این دروغها گله کرده و هرگز توزیع واقعی را مشاهده نکردند تا اینکه هریس آن را در سال 2007 در ویدئوی خانگی منتشر کرد. (هر چند بازسازی نیز هرگز انجام نشد شش درجه جداسازی شباهت های زیادی با شخصیت دارد و اسمیت برای نقش دوباره در نظر گرفته شد.)

خیابان از صدای هریس ، که در آن برجسته بود ، بسیار سود می برد خارج از دید ، نوعی شربت که به آرامی حرکت می کند. و همانطور که حرکت می کند ، آشکار می شود. اول ، یک اشاره از آموزش در هر کلمه ، و دوم یک 'دمار از روزگارمان درآوردن' برای رد کردن وضعیت ورودی خود. این یک فیلم سینمایی Sundance مشخصاً از سال 1990 به بهترین روشهاست. این هوشمندانه است ، شخصی است ، همه توسط شخصی که به هالیوود دسترسی ندارد جمع آوری شده است. و این صحنه ای است که در آن هریس مانند Beast ژان کوکتو لباس پوشیده است و اگرچه توسط یک دانشجوی فرانسوی دیگر فهمیده است که او در واقع فرانسوی نیست ، اما او همچنان در وحشت ترجمه توهین آمیز است که برای او پیش می آید. چشمان 'هریس' به جای پاسخ غیرمنتظره به برچسب 'تراستیت ماسک پوست' که باید 'گربه ولرم' را بنوشد ، به حالت ارگاسم در پشت ماسک Beast می چرخد ​​و می گوید ، 'اوه ، من آرزو کردن می توانستم فرانسوی صحبت کنم مثل آن ' بهشت فیلم مستقل واقعی. ~ برایان فرمو

Blue Steel (1990)

تصویر از طریق MGM

'پلیس! اسلحه را زمین بگذار! '

'آه ، از چهره من بیرون برو ، خانم!'

فولاد آبی آخرین فیلم #MeToo است؛ 28 سال قبل از حرکت طولانی مدت و از اولین و تنها کارگردان زن برنده اسکار بهترین کارگردانی ، کاترین بیگلو ، که با ساخت 'فیلم های مردانه' به رتبه های برتر فیلم رسیده است. کل فیلم در مورد یک زن است ( جیمی لی کورتیس ) انجام کاری که برای تبدیل شدن به مردان قهرمان و یک مرد مرفه ، فریبکار شده است ( رون نقره ای ) که پلیس زن را فتیش می کند و شاهد تیراندازی به یک مرد نگهدارنده در سوپرمارکت است. هنگامی که این مرد شروع به تعقیب او می کند ، به دلیل اینکه او یک وکیل عالیقدر دارد ، به او امکان ورود هرز و وحشتناک به فضای شخصی او را می دهد ، زیرا اگر شخص شخص را در زندان قرار دهند ، اداره پلیس سردرد مطبوعات را نمی خواهد. این روایت جنسیتی مدرن است که مانند یک فیلم بهره برداری دهه 70 فیلمبرداری شده است. تمام کلوزآپ های نیرومند ، انفجارهای آهسته حرکت خون و همه میکروفون های شماره گیری شده 11 برای گرفتن هر بوسه شلخته ، لیس زدن شکم و گلوله هایی که از طریق یک مگافون منفجر می شود.

درست از همان ابتدا ، بیگلو منگنه ای از روده را باز می کند. بیگلو یک بحث داخلی را تقویت می کند که بسیار به نظر می رسد بسیار نزدیک به سو abuse استفاده جسمی یا بدتر از آن باشد. ما می شنویم که در حالی که کورتیس ، در حالی که اسلحه کشیده شده بود ، از راهروی آپارتمان می گذرد شماره گیری می کند. او وارد آپارتمان می شود و مرد اسلحه ای به سر یک زن دارد. او قادر است ابتدا به او شلیک کند اما هرگز به زنی نگاه نمی کند که می رود اسلحه معشوق خود را جمع کند و کورتیس را بزند خواهد بود مرده. می تواند باشد ، زیرا این یک شبیه سازی است ، اسلحه زن هرگز خاموش نمی شود. همه به او بخندند که زن را تهدید نمی داند.

دلیل این که این افتتاحیه به خوبی کار می کند این است که صدای بحث بسیار شدید است ، فقط با نگاه کردن به درگاه ، اسلحه کشیده شده نشان می دهد که چرا فیلم ها به عنوان قهرمانانی تجسم یافته اند که طلسم شده اند و پلیس را ساخته اند. ورود به آن وضعیت شجاعانه است و بسیار وحشتناک است زیرا عصبانیت یک مرد ، خوب ، شما هرگز نمی دانید پشت آن در چه خواهید دید. اما بعد ضرب و شتم اضافی که این پلیس زن از قربانی چشم پوشی می کند و سپس توسط قربانی کشته می شود بسیار گویا است. او برای گرفتن آدمهای بد بیرون است. اما فقط یک بار که او یک قربانی شبیه سازی شده است ، شروع به دیدن زنان قربانی در همه جا می کند. و او شروع به جلب نظر آنها می کند زیرا مردان بخش او به دلیل پیدا نکردن اسلحه ، داستان او را در مورد تیراندازی در سوپرمارکت باور نمی کنند. این فقط کف هرم قدرت است که او را به معنای واقعی کلمه به منطقه بالگردهای NYC از افراد غیرقابل لمس می رساند.

فولاد آبی قطعاً چند لحظه جنسی نامرتب دارد اما در نهایت Bigelow یک ضربه احشایی به شانه می زند ، این رضایت است ، و این نیست. بیگلو حملات مختلفی را به فضای شخصی کورتیس انجام می دهد که در آن به او گفته می شود هیچ کاری نمی توان انجام داد. این سیستم اجازه می دهد تا اتفاقات بدتری برای او رخ دهد. و هنگامی که به او حمله می شود ، بیگلو روی این عمل تمرکز نمی کند بلکه در عوض نظامی است که زنان را ساکت می کند. به خصوص به این دلیل که این کوکتل سکوت است که توسط مردان قدرتمند دارای نشان انجام می شود و مردان قدرتمند با پول.

همچنین هنگامی که پلیس کورتیس با مردی در BBQ که توسط حرفه خود تهدید می شود ، مکالمه ای بسیار خنده دار انجام می دهد ، زیرا این مردان معمولاً چنین اختیاری دارند. جذابیت او از قرمز داغ به پایین می رود. او از او می پرسد که چرا این کار را می کند و او می گوید ، 'زیرا من دوست دارم سر به دیوار بکوبم.' مرد سپس می گوید که باید برود و او به او می گوید که اینقدر جدی نباشد و کمی سبک شود. نمی توانم فکر کنم که مکالمه BBQ می تواند با بیگلو اتفاق بیفتد ، 'شما چه کار می کنید؟' 'من یک کارگردان فیلم هستم.' 'اوه ، بنابراین شما رام-کام می سازید؟' بیگلو: 'من سر مردان را به دیوارها می کوبم.' مرد دور می شود و بیگلو می گوید: 'آرام باش ، این چیزی است که دوست داری ببینی نه؟' ~ برایان فرمو

معاشقه (1991)

'خوب است ، لازم نیست به من بگویی ... اما من فکر می کنم ، اگر کسی را به اندازه کافی دوست داشتم ، می خواستم ...'

در حال تماشای معاشقه ساخته شده است سیگارهای مقدس! فاکتور به این دلیل که کارهای خیلی زود ستاره های آینده هالیوود را نشان می دهد تندی نیوتن ، نیکول کیدمن و نائومی واتس و بازیگر شخصیت آینده اوسی ، نوح تیلور . ولی جان دويگان گوهر کم سن و سال بزرگتر بسیار بیشتر از نمایش کلیپ 'قبل از ستاره بودن' است. دوست داری هارولد و مود ؟ این انحراف را در نظر بگیرید که اگر آنچه هارولد و مود را جدا نمی کند ، سن ، نژاد ، قاره ها و نسل کشی باشد.

از نظر جسمی ، آنچه واقعاً تندیوی (نیوتن) و دنی (تیلور) را از هم جدا می کند ، در واقع دریاچه ای است که بین آکادمی پسر و آکادمی دخترانه یک مدرسه شبانه روزی خصوصی استرالیا قرار دارد. دنی ، اینجا قسمت هارولد است ، یک بدبختی عجیب و غریب است که مدیر مدرسه را به عنوان بخشی از رایش سوم تصور می کند و سعی نمی کند در مدرسه هرچه دوست باشد. تندیوه دختر دیپلمات اوگاندا است که در دانشگاه استرالیا مشغول تدریس است زیرا مخالفت وی با دولت جدید اوگاندا وی را ناخوشایند کرده است. سال 1965 است و تهاجم رادیویی راک اند رول به این مدرسه دورتر در حوضچه ای بسیار بزرگتر راه یافته است ، جایی که قلاب کشی هنوز هم یک قسمت منظم از نظم است و حضور در رقص نیاز به یک مدل مو دارد. تندیوه به دنی جلب می شود زیرا او روحی سرکشی دارد. او بعد از نیمه شب برای آنکه با او معاشقه کند ، آن طرف دریاچه صف می کشد ، او وقتی که از ساعت ممنوع الخروجی می گذرد در حمام پسران پنهان می شود. یک خواستگاری بسیار شیرین است ، اما آنچه آن را در اینجا از هر فیلم مشابه دیگر متفاوت می کند این است که یک درگیری در آفریقا تعیین می کند که آنها واقعاً چه مدت باید با هم باشند. این قاره ای است که شورشیان جوان هرگز در آن زمان خیلی فکر نکرده اند و همه چیزهایی که دنی یاد می گیرد جدید است. نه فقط بوسیدن ، پیش بازی یا رابطه جنسی ، بلکه ایده های کاملاً جدیدی از دموکراسی ، جهانی شدن و انقلاب است.

علاوه بر این رابطه عاشقانه جهان شکسته که در آن سوی دریاچه انجام می شود ، چه چیزی باعث می شود معاشقه نکته ویژه این است که Duigan می فهمد که نوجوانان در واقع چقدر پیچیده هستند. در یک فیلم کمتر ، دختران متوسطی که در ابتدا تندیو را مورد تحریک قرار می دهند ، پست تر می شوند و پسری که دنی را به خاطر لکنت خود مورد آزار و اذیت قرار می دهد ، او را وادار می کند که اواخر شب آنجا را ترک کند و با تندیوی دراز بکشد. در عوض ، در همان ابتدا یخ زده ی یك نیكولا (كیدمن) و قلدر خود را نشان می دهند كه نسبت به وضعیت هم دانش آموزان خود لایه ها و دلسوزی دارند. این ترحم از یک شخص ناشی نمی شود a-ha گفتار ، اما فقط لحظات کوچک و طبیعی که آنها تصمیم می گیرند مرغ عشق را متوقف نکنند. این آگاهی است که جهان از آنها بزرگتر است و برای این زوج دنیایی است که در واقع آنها را از هم دور می کند ، اما به نوعی آنها را برای لحظه ای کوتاه دور هم جمع کرده است. معاشقه یک فیلم دوست داشتنی است که هر طرفدار بازیگر فوق یا درام روی سن باید به دنبال آن برود. اگرچه دوباره بسته بندی شده است تا به مانند یک وسیله نقلیه اولیه کیدمن باشد ، اما این فیلم نادر 'قبل از ستاره' است که در واقع روحیه شما را به سمت ستاره ها بالا می برد. - برایان فرمو

مرد در ماه (1991)

'من می خواهم شما را بیشتر بشناسم ... می خواهم همه شما را بشناسم.'

یک نوجوان 14 ساله ریز ویترسپون عاشق پسر همسایه می شود ( جیسون لندن ) در این درام کاملاً مناسب برای به دنیا آمدن. او اولین قدم های خود را به سمت زن شدن برمی دارد و زن شدن نیز به معنای مقابله با حسادت است. وقتی خواهرش ( امیلی وارفیلد ) برای همان پسر اتفاق می افتد (که شرایط مناسب سن بیشتری است - اما سعی کنید این را به یک کودک 14 ساله بگویید) این تصمیم او را آزمایش می کند. مرد در ماه آخرین فیلم به کارگردانی بود رابرت مولیگان ( کشتن مرغ مقلد ) که اگرچه شمال شرقی پرورش یافته است ، اما در اعماق جنوب بیشتر در خانه به نظر می رسد.

مرد در ماه یک فیلم پر از لحظات گسترده عاشقانه نیست ، اما درعوض احساسات عجیب و غریب اولین جاذبه ها و اینکه همه چیز به یکباره احساس شگفت انگیز و افتضاح می کند را بیدار می کند. وقتی دانی (ویترسپون) از خواهرش می پرسد چگونه پسری را ببوسد ، خواهرش به او نشان می دهد که چگونه روی دستش تمرین کند. عاشقانه در اینجا برای دریافت آن در عمل نوجوان است. و تمرین کامل می کند. - برایان فرمو

Ham، Ham (1992)

'معروف نخواهی شد مگر اینکه توپهای شما باعث شهرت شما شوند. '

سه شغل در پوئبلو عرق کرده اسپانیایی به تصویر کشیده شده است ژامبون ژامبون : کارخانه لباس زیر ، کارخانه ژامبون ، و گورستان وجود دارد. شبیه تنظیم شوخی است؟ این است. اما موارد بیشتری وجود دارد این شهر دارای یک تابلوی تبلیغاتی از یک گاو نر است که بیضه های آن چنان بزرگ است که از کیلومترها دورتر قابل مشاهده است. خورشید طلوع و غروب می کند و از دو توپ بزرگ سایه می اندازد.

کونچیتا ( استفانیا ساندرلی ) دارای چند توپ بزرگ نیز هست. او خیلی خوشحال نیست که پسرش خوزه لوئیس ( جوردی مولا ) ، سیلویا را آغشته کرده است ( پنه لوپه کروز ) زیرا هیچ پسر بزرگواری از لباس زیر با دختر فاحشه ازدواج نمی کند. کنچیتا در کارخانه ژامبون سازی ، رائول ( خاویر باردم ) برای دور کردن پسرش از سیلویا. اما بعد این وقتی پیچیده می شود که کونچیتا تصمیم می گیرد رائول را نیز بخواهد. اینها ترکیبات اساسی ملودرام هامی (لذت گناهکارانه) هستند. شخصیت ها گرسنه رابطه جنسی و قدرت هستند - و تمام صنایع این شهر از گوشت حیوانات استفاده می کنند.

طعم خوشمزه لعنتی تقریباً غیرممکن است که بتوان آن را روی صفحه نمایش گرفت. اما ارگاسم نیست. کارگردان بیگاس لونا این دو را اغلب ترکیب می کند: سلیقه و رابطه جنسی.

ژامبون دوتایی سیلویا است که به خاطر املت هایش مشهور است: هم صبحانه ای که درست می کند و هم سینه هایش که به گفته دوستدارانش مزه املت ژامبون است. وقتی مردان به روسپی خانه مراجعه می کنند توضیح می دهند که گرسنه هستند. همه جا استعاره وجود دارد ژامبون ژامبون ؛ شما می دانید که بیضه های بیلبورد بالاخره اخته می شوند. دو مرد (بگذارید آنها را خوک بنامیم) با لبه های بزرگ ژامبون تا سر مرگ می جنگند. ژامبون ژامبون وقتی طعمه ای از بازی قبلی را فراهم می کند خوشمزه تر است. مانند زمانی که رائول قبل از یکی از فتوحات جنسی خود یک حبه سیر را در مقعد خوک وارد می کند. پس از آن او می خواهد آن خوک را ذبح کند ، آن را در یک املت قرار داده و طعم آن به اندازه بدن دوستدارانش خواهد بود. - برایان فرمو

Just Another Girl on the I.R.T. (1992)

تصویر از طریق Miramax

روز دیگر ، من با دوستانم در قطار شماره 2 قرار داشتم ، فقط مشغول بیرون رفتن بودم ، اوقات خوبی را سپری می کردم ، و مردم شروع به بازی در ما کردند مثل اینکه ما نوعی دختر خیابان هستیم و هیچ آینده ای نداریم. یو ، وقتی با دوستانم هستم ، رفتار می کنم مثل اینکه مهم نیست ، چون نمی شود! اما بین من و تو ، آن گه من را عصبانی می کند. وقتی آنها فکر می کنند فقط می توانند در مورد نحوه لباس پوشیدن در مورد شما قضاوت کنند ، اوه! من همیشه در همه کلاس هایم As و B می گیرم. من بهترین دانش آموز در کلاس کالک خود هستم! وقتی مردم می فهمند که من واقعاً چقدر باهوش هستم ، مردم دست و پا می زنند.

Just Another Girl on the I.R.T. است لسلی هریس فقط یک فیلم است و این شرم آور لعنتی است ، اما حداقل با یک فیلم او یک شخصیت فوری به یاد ماندنی برای هر کسی که آن را ببیند به ما هدیه داد. شانتل ( آریان A. جانسون ) نوجوان بروکلین مفصل ران ، صریح و باهوش است. او همچنین سیاه پوست است و دوستانش سیاه پوست هستند و اگرچه می تواند به عقاید قبلی افرادی که در قطار او را نمی شناسند آتش بکشد ، اما همچنین می داند که برای پذیرفتن اهدافش بدون پذیرش سازش با چالش های بیرونی دیگری روبرو است. شانتل می خواهد به دانشکده پزشکی برود ، می خواهد خانواده بسازد و می خواهد از زندگی بروکلین که دوستانش به عنوان تنها گزینه پذیرفته اند فرار کند.

فیلم کارتل اشلی و جاکوویس

شانتل در هر کلاس حقیقت را بیان می کند و فیلم هریس با انرژی بسیار زیاد و آگاهی از انتظارات زنده است. برای غلبه بر انتظارات ، نیازی نیست که فردیت پایین بیاید ، بلکه در تکثرهای طبیعی آنها شکوفا می شود. ای کاش این همان ضربه نوجوان دهه 90 بود که شایسته آن بود. ~ برایان فرمو

Deep Cover (1992)

تصویر از طریق New Line Cinema

'پول نمی داند از کجا می آید ، اما من می دانم. اگر آن را نگه دارم ، من یک مجرم هستم. اگر آن را به دولت بدهم ، من یک احمق هستم. اگر من سعی کنم و با آن خوب عمل کنم ، شاید این فقط اوضاع را بدتر کند. '

ترسناک ترین بازی ویدیویی تمام دوران

پوشش عمیق با دیه شروع و پایان می یابد. مچاله و زشت تحویل داده شد. کارگردان بیل دوک و لورنس فیشبرن ، که نقش یک پلیس مخفی را بازی می کند ، ابتدا سر یک توطئه مواد مخدر دیپ استیت را می کشد. 'دنبال پول باشید' نه تنها روش مناسب برای تحقیق بلکه تز کل فیلم است. بسیاری از آنچه در رخ می دهد پوشش دادن تصویر مخفی بازسازی تصویری مشهور فیشبرن است Boyz N the Hood مونولوگ درمورد اینکه چرا در هر گوشه محله سیاه پوستان یک فروشگاه مشروبات الکلی وجود دارد. اما همانقدر که پلیس مخفی دوک و فیشبرن از دستگیری مواد مخدر در محله های سیاه پوستان بیش از حد هدف عصبانی است ، قوس موضوعی فیلم نژاد را به عنوان آنچه باید فائق آید شناسایی نمی کند بلکه فقر است. غلتکی بلند می گوید: 'سیاه بمان' و پوست سیاه جواب می دهد ، 'سیاه بمان؟ چگونه ... مبارزه از کراکت بازماند؟ '

پوشش عمیق کار پلیس با شروع س andال و تفاوت بین یک القاب نژادی و یک هویت نژادی از آنها پایان می یابد و به پایان می رسد. پاسخ فیشبرن به این س atال در آغاز کار او را شغل می بخشد اما بعد از آنچه در خیابان ها و از طرف برتر خود می بیند ( چارلز مارتین اسمیت ) او پاسخ خود را تغییر می دهد و این نشان دهنده اشتباه او در ابتدا است. او که به او نگاه می کرد ، می شود. بنابراین اگر هویت انعطاف پذیر باشد - و همانطور که بیان شد ، بی اعتمادی او به اقتدار / 'صفات جنایی' به اندازه 'صفات پلیس' او قوی بود ، بنابراین وی را به یک کاندیدای خوب برای کارهای مخفی تبدیل می کند - پس تنها چیزی که در جامعه مدرن ثابت است پول است. آنچه شما از آن دارید ، آنچه شما فقدان آن هستید. و بعد ، یک بار که آن را دارید ، با آن چه کار می کنید.

بدیهی است که ما در دنیایی از نژادپرستی سیستمی و تبعیض جنسی و ساختارهای قدرت زندگی می کنیم که یا این نظم را حفظ می کنند و یا انعطاف پذیر آن را تغییر می دهند. اما پول پس از نژاد است. فیشبرن با فروشندگان مواد مخدر لاتین و یک وکیل سفیدپوست مخفی کار می کند ( جف گلدبلوم ) که برای آنها پولشویی می کند. هر سطح از بی اعتمادی در بین آنها اصولاً اخلاق کاری است ، که باعث درآمد می شود. آنها درمورد نژاد درمورد این که چرا باید کسی را لرزاند بحث نمی کنند ، این به این دلیل است که آنها سهم خود را نمی کشند و یا به جای اینکه بیشتر از این پول بگیرند ، روی پول خود استراحت می کنند.

پوشش عمیق یک فیلم ضربان دار و عصبانی است. گاهی اوقات این عصبانیت خون روایت را به راهروهای مختلف هدایت می کند ، اما بسیار هوشمندانه به یک خط عبور می کند: پول را دنبال کنید. از اسکناس های 5 دلاری مچاله و خونین گرفته تا ون پر از پول نقد در اسکله ها. هر بیت ارز تمام آنچه در دنیا دارید و همه آنچه را که پشت سر می گذارید است.

تمام کردن با دکتر دره اولین تک آهنگ Deep Cover (187) پس از NWA بیش از اعتبار ، فیلم Duke's از گذشته ، حال و آینده عصبانی است. هرچه به پول اجازه می دهیم ساختارهای قدرت را حفظ کنیم ، از نتیجه احتمالی آن آگاهی کمتری پیدا می کنیم و فقر مجبور به دیوانه کننده تر می شود - این فقط به شکافی بین انسان تبدیل می شود. این دلار 5 دلار مملو از خون یا یک وانت پر از میلیون ها دلار و بسیار کم در این بین است. ~ برایان فرمو

Passion Fish (1992)

تصویر از طریق Sony Pictures Entertainment

'من پروب مقعدی را درخواست نکردم.'

با وجود موسیقی متنوع گیتار الکتریکی (به ویژه در هنگام افتتاحیه) جان سایلز ' شور ماهی مانند بهترین شراب ها پیر شده است. فیلمی که در آن شخصیت ها تصمیم می گیرند تا تصمیم بگیرند و مونولوگ داشته باشند و قبل از اینکه از تاریخچه گذشته آنها و نحوه انعکاس آن در زمان حال یاد بگیریم ، ساده وجود دارند. میکند آلفره وودارد ، بازی پرستار با یک ستاره سابق اپرا صابون چرخدار الکلی ( مری مک دانل ) ، تبدیل به یک شخصیت سیاه اوایل دهه 90 کلیشه ای می شوید؟ بله و خیر. بله ، او گذشته ای دارد که در آن زمان فیلم ها بسیار به آن علاقه داشتند اما سیلز به او اجازه می دهد خودش را معرفی کند و ادعایی را در داستان به عنوان فردی با شخصیت کافی ضرب کند که وقتی گذشته اش فاش می شود ، در داستان ادعا کند. کاملاً برکت است که به مقدار زیادی باند که به او داده شد ، فکر می کند تا با آشکارسازی تعریف نشود ، بلکه فقط به عنوان سایه ای دیده می شود که او را دنبال می کند اما او را تعریف نمی کند. در عوض این زن سفیدپوست است که به طور کامل از طریق تقصیرات خود معرفی می شود و باید به آرامی انسانیت خود را نشان دهد.

فلفل در دیوید استراتایرن به عنوان یک کارمند حرفه ای کاجون و یک مونولوگ خیره کننده در مورد کاوشگر مقعدی (تحویل یکی از دوستان اپرای صابون مک دانل در مورد آزمایش اولیه ؛ زیر متن: انتظارات ما به طور معمول هرگز برآورده نمی شود اما با این وجود بهترین راه رسیدن به رضایت است) و اینجاست! فیلم Sayles یک آشپز آرام از لحظات شخصیت است ، که کمتر به افشاگری علاقه دارد اما بیشتر به چگونگی شرکت برای نیروی زندگی ما حیاتی است ، به ویژه هنگامی که نیاز به شروع کار جدید داریم.

هیچ کس پروب مقعدی را درخواست نمی کند. اما گاهی اوقات ، ما فقط آن را دریافت می کنیم. این سطح متفکر بودن (و توانایی پذیرفتن برخی از شوخ طبعی های خام گاه به گاه بدون گره خوردن به آن) و گشودگی برای صرف نشستن با زنان ، ایندی آمریکایی است که به آنچه تعریف شده تبدیل می شود پدرو آلمودوار نیمه دوم حرفه او. ~ برایان فرمو

Light Sleeper (1992)

تصویر از طریق New Line Cinema

'من احساس می کنم زندگی من در حال چرخش است. تنها چیزی که لازم داشت جهت گیری بود. شما روز به روز رانش می کنید ، سالها می گذرد. سپس تغییری حاصل می شود. من قادر به تغییر هستم. من می توانم آدم خوبی باشم چه اتفاق عجیبی می افتد ، در نیمه راه زندگی شما. چه شانسی.'

پل شریدر بسیاری از انسانهای ناهنجار انتقام جویانه را نمایان کرده است ، شاخص ترین آنها Travis Bickel در است راننده تاکسی . در آن فیلم ، انسان تنها تصفیه نشده اجتماعی آشکارا آرزو می کند که باران بزرگی برای شستن تمام آلودگی های شهر نیویورک برود: دلال ها ، روسپی ها ، مواد مخدر و غیره. 15 سال بعد شریدر اینجا است تا با تمرکز بر فروشنده مواد مخدر که در واقع پسر خوبی است ، لعنت به یک ایستاده کشیش رابرت برسون ، در خواب سبک .

ویلم دافو جان لتور با خریداران سطح بالا معاملات تن به تن می کند. او یک بار معتاد بود ، او به طور مستقیم به مصرف مواد مخدر رفت اما شروع به معامله کردن به عنوان راهی برای تغذیه عادت خود کرد و بنابراین ، با نزدیک شدن به سن 40 سالگی ، تقریبا تمام آنچه او می داند چگونه انجام دهد. مهمانی تمام شد. و این احساس به ما دست می دهد که لتور خیلی از آن را به خاطر نمی آورد ، از رئیس خود می پرسد ( سوزان ساراندون ) اگر آنها هرگز در سالهای گذشته رابطه جنسی داشته اند. او با اشاره به مستی می گوید: 'ما تلاش کردیم.' او با زنی ازدواج کرده بود که با او مواد مخدر مصرف می کرد. او اوقات خوب آنها را به یاد می آورد اما او به او یادآوری می کند که او یک بار به مدت سه ماه آنجا را ترک کرده و فقط یک بار با او تماس گرفته است.

با وجود نگاه به عقب ، خواب سبک یک فیلم مبهم نیست برای فیلمی درباره یک فروشنده مواد مخدر که با گذشته اش کنار می آید ، به طرز شگفت انگیزی آرام و لطیف است. بیشتر این ها به عملکرد محرمانه و جذاب جذاب دافو ، صدای ساراندون و تصمیم شریدر برای اجازه دادن به پخش فیلم مانند یک دود سیگار که به هوا می پیچد ، نسبت داده می شود. عاقبت معنوی کمتری برای راننده تاکسی، و بیشتر از این ، نگاهی به شخصی که باید مدتی را در آن ناودانی صرف کرده باشد که بیکل می خواست آب آن را بشورد ، شریدر فیلم را با گفتگو در مورد اعتصاب کارگران بهداشت NYC و زباله های ریخته شده در خیابان شروع می کند و کوچه ها. جان به طور مرتب از ادکلن برای پوشاندن بوی اطراف خود استفاده می کند ، و با ادامه فیلم بیشتر استفاده می کند ، و بطور معمول نظراتی در مورد بوی گل خود را می شنود. او نزدیک است که از این تجارت تمیز بیرون بیاید. او برای خواهرش پول می فرستد. او سعی می کند با همسر سابق خود ارتباط برقرار کند. او به پیشگویی می رود. او یک دفتر ترکیب از ویژگی های جسمی نگهداری می کند. او مواد را تحویل می دهد. و او سی دی می خرد (وقتی دافو و ساراندون با هم شام می خورند تا در مورد تلاش های او برای خارج شدن از تجارت و استفاده از مواد آرایشی و بهداشتی صحبت كنند ، او می پرسد كه همه پولهای بدون مالیات او كجا رفته است و جالب است كه چگونه صورتش روشن می شود و او می گوید سی دی همزمان با دافو ؛ دلم برای دهه 90 تنگ شده است. همه سی دی های من اکنون از بین رفته اند ، اما لعنتی ، این همه پول برای این دیسک ها خرج شده است).

شبیه به راننده تاکسی ، این با پایان خشونت آمیز به پایان می رسد ، اما این یک امیدوار کننده است ، نه یک قهرمانانه. شاید سن شریدر بیشتر باشد ، اما یک گرمای باورنکردنی بین دافو و ساراندون وجود دارد و حتی اگر 15 دقیقه پایانی این فیلم شباهت زیادی به راننده تاکسی به نظر می رسد این شخص آگاه است که انسانیت بیش از قهرمانی باورپذیر است. ~ برایان فرمو

Matinee (1993)

'شما دندانها را به همان اندازه که می خواهید بزرگ می کنید ، سپس آن را می کشید ، همه چیز خوب است ، چراغ ها بالا می آیند ... '

یکی از بسیاری از آثار کلاسیک مورد علاقه بزرگ جو دانته ، متین یک کمدی جذاب و لذت بخش روی سن است که به هیستری ملی و عشق عمیق به سینما دامن می زند. این فیلم در بحران موشک کوبا ، در اوج ترس هسته ای ، در لورنس وولسی ساخته شده است ( جان گودمن ) ، تهیه کننده فیلم B که آخرین ویژگی موجود خود را 'Mant' (جهش اتمی انسان و مورچه ، به طور طبیعی) به کی وست می آورد و در آنجا با بزرگترین طرفدار خود ، دانش آموز دبیرستان ، ژن لومیس () سایمون فنتون ) ژن یک علاقه مند به فیلم و یک متعصب علمی-تخیلی است که وولسی را مرد بزرگی می داند. او همچنین بچه ای است که از تهدید به جنگ هسته ای وحشت کرده ، از پدر افسر نیروی دریایی خود ترسیده است و با پیشرفت هورمونی خودش (خود بمبی) کنار می آید.

وولزی همه چیز درمورد نمایش است ، با درک اینکه عصر معصومیت آمریکا به پایان رسیده است و مخاطبان برای ترس از سینما به یک لرزش (گاهی به معنای واقعی کلمه) سیستم نیاز دارند. او کل تئاتر را با ترفندهای ساختگی از جمله وزوز برقی در صندلی ها ، معافیت از شر مسئولیت قانونی تئاتر در صورت حمله قلبی ، و مردی با لباس مانت که برای ترساندن تماشاگران بیرون می زند ، دکلمه می کند. فیلم در این فیلم ، مانت ، با محبت ساخته شده است و واضح است که دانته علاقه زیادی به ویژگیهای موجود کیتسکی در گذشته دارد. وولزی نیز این عشق آشکار به سینما را دارد ، مردی نابغه که از کار خود لذت می برد و با هیجان تماشاگرانش یک ضربه واقعی می زند. نمایش شنبه 'Mant' او را در اوج اضطراب هسته ای خود و جوانان قرار می دهد هورمون های پر کننده مخاطب بتونه دست Woolsey است چون ترس او از نابودی انسان و جهش های هسته ای او را به اوج هیستری سوق می دهد - با کمی کمک از ترفندهای Woolsey.

دانته رزولوشن را شیرین قفل می کند و رشته های قریب الوقوع عذاب و بلوغ هورمونی را در یک قطعه مجموعه اوج بهم می پیوندد که رویایی برای هر دوست دارنده تئاتر سینما مثل خودم است. متین یک فیلم کوچک و دوست داشتنی است که موفق می شود معصومیت یک زمان طولانی را به تصویر بکشد. این یک کمدی با صدای بلند و خنده آور نیست ، اما یک رفتار خوب است که لبخند گسترده ای را بر لب خواهد داشت. - هالی فوچ

Wild Reeds (1994)

'شما فکر می کنید باهوش هستید اما فقط یک تارزان چسبناک هستید.'

آندره تکین یکی از جالب ترین صداها در سینمای کویر است زیرا او اغلب نشان می دهد که پاسخ عاطفی ناشی از دافعه و برانگیختگی ، صرف نظر از جهت گیری ، چقدر با هم رابطه جنسی دارند. و در نتیجه ، چگونگی دگرجنس گرایی و همجنس گرایی همیشه به عبور از جریانات نزدیک است ، به ویژه در سال های جوان. نی های وحشی دشواری یافتن راحتی با برانگیختگی از هر دو جنس را در خط مقدم داستان بزرگسالی ارائه می دهد که همچنین دارای تأثیرات ایدئولوژیکی است که به طور مداوم در اطراف جنگ فرانسه و الجزایر تغییر می کند. اگر ایده های ایدئولوژیک ملت ها و جنگ به طور مداوم تغییر می کند ، چرا ایده های جنسیت نمی تواند به همان اندازه روان باشد؟

سال 1962 است و چهار نوجوان با هویت های ملی گرایانه و جنسی در حومه ی ایتالیایی فرانسه مبارزه می کنند. فرانسوا ( گائیل مورل ) همجنسگرایی خود را با یک دانشجوی جدید ، سرژ ، درک می کند ( استفان ریدو ) در یک جلسه مطالعه در اواخر شب که تکرار نخواهد شد ، اما فرانسوا را برای همیشه تغییر می دهد. وسواس بعدی فرانسوا هنری است ( فردریک گورنی ) ، که در الجزایر متولد شده و طرفدار حکومت فرانسه در کشور مسلمان است. در همین حال سرژ ، که برادرش پس از اعزام به جنگ در الجزایر به تازگی درگذشت ، بهترین دوست فرانسوا Maite را در نظر گرفت ( الودی بوچز ) ، که از بچگی مخفیانه عاشق فرانسوا بوده است. او خود را کمونیست معرفی می کند و در برابر پیشرفت های سرژ مقاومت می کند ، اما هنری با وجود تحقیر ایدئولوژی های سیاسی وی ، او را به خود جلب می کند.

در این اختلاف چهار طرفه از جفت های احتمالی جنسی ، همه دلایلی برای عدم قرار گرفتن در کنار هم دارند. در جفت هایی که اتفاق می افتد ، پیوست طولانی مدت فقط برای یک طرف وجود دارد ، طرف دیگر قول می دهد که دیگر تکرار نشود. هر دانش آموز با همان روش مبتذل مبتدیانه که دانش آموزان سعی می کنند ایدئولوژی ها را انجام دهند ، سعی در جنسیت دارد. یک کمونیست ممکن است یک سوسیالیست یا یک لیبرال میانه رو شود و کسی که در یک زمان طرفدار اتحادیه فرانسه و الجزایر باشد ، هنوز توانایی تغییر موضع را با اطلاعات جدیدی که احساسات آنها را هدایت می کند ، دارد. چرا نباید اجازه داد دستگاه تناسلی ما همین کار را انجام دهد؟ - برایان فرمو

Joan the Maid (1994)

تصویر از طریق Bac Films

'مردان فکر می کنند چون چند بار پمپاژ می کنند تا زندگی ایجاد کنند که آنها سازندگان جهان هستند ، وقتی این یک زن است که بذر را زنده نگه می دارد.'

ژاک ریوت و ساندرین بونر در یک فیلم دو بخشی مشارکت داشت که مربوط به دو فصل متمایز از زندگی جوآن آرک است: چه چیزی باعث شد او برای جنگ آماده شود و چگونه قبل از محاکمه و اعدام خود را در زندان حمل کند.

اگرچه Bonnaire زره پوش می کند و می آموزد که چگونه بازی کند و لشکرها را به نبرد دستور می دهد ، چه نبردها بیشتر نگرانی ها نبردهای جوآن آرک با مردان برای شکست دادن امتیازات خود با ماساژ دادن امتیازات آنها است. Rivette به این مسئله توجه ندارد که آیا خدا واقعاً با او صحبت کرده است یا نه ، در واقع مکالمات او بیشتر توسط اطرافیان مشاهده می شود که تماشای آرامش او را در کنار آتش ، گوش دادن به او توصیف می کنند. در عوض ، ریوت نشان می دهد که چگونه توانسته است با مستقیم آمدن به آنها مردهای زیادی را به دست بیاورد: شما پادشاه برحق هستید ، او به دافین که در غربت منتظر شنیدن این حرف است ، می گوید. مردان از خوابیدن در کنار آنها لذت می برند ، زیرا باعث می شود که در کنار یک باکره زیبا که می خواهد به جنگ برود ، خوابیده باشند ، او حتی در افکار ناپاک آنها خنده می کند که باعث شرمساری آنها می شود و آنها از آن استفاده می کنند تا به جنگ بروند او وقتی انگلیسی ها او را فاحشه صدا می کنند. ریوتت حتی جوان آرک را کمی قلدر نشان می دهد و مردان را به هم فشار می دهد تا جایی که در صف بیفتند. او شبیه هیچ زنی نیست که با او روبرو شده باشند و این روش را دوست دارد.

اگرچه تا حد امکان واقعی و بدون افزایش ماجراجویی ارائه می شود ، اما احترام و حماقت ظریف در بازی وجود دارد نبردها . و جوآن به عنوان یک شهید ارائه نمی شود بلکه به عنوان کسی که در عقایدش قانع کننده است ، در انرژی جوان است و اینکه چگونه این ترکیب به او امکان دسترسی به مردانی را می دهد که مدتهاست توسط انگلیسی ها شکست خورده اند و به کسی احتیاج دارند -اهمیت. در واقع ، او قادر است که همه افراد اطراف خود را احساس مهم کند ، خواه این پادشاه باشد ، یا عمویش ، یا یک راهبه محلی ، که با اعتقاد او به دست هدایت خدا کمک می کند. مدتی او در میان مردان ماند زیرا شما وقتی مسنجر برای رساندن جایگاه بالاتر خود در جامعه به مسنجر شلیک نمی کنید.

هنوز هم ، علی رغم تمرکز بر ماساژ نفسانی ، ریوت پیام مستقیم را وارد می کند که نظم جامعه به طور ناعادلانه در اطراف مردان متمرکز شده است. اما همانطور که به این ترتیب دستور داده شد ، اینگونه بود که جوآن خدمتکار با توسل به عروج یک مرد برای اداره ، توانست به رغم درجه اجتماعی و جنسیت دسترسی پیدا کند.

ما می دانیم که سرانجام Joan of Arc در معرض آتش سوزی قرار خواهد گرفت ، اما این تنها چهار دقیقه از این فیلم دوگانه 5 ساعته است. این زمان اجرا برای نشان دادن زندگی ، اعمال و محکومیت Joan of Arc است ، اما همچنین به این منظور است که نشان دهد مردان چگونه در اطراف او رفتار می کنند و از آنجا که آنها تمام نقش های قدرت را بر عهده گرفته اند - دادگاه ها ، روحانیت ، اسقف ها ، فرمانداران ، پادشاهان و غیره آنچه بیشتر آنها را عصبانی می کند این است که او از پوشیدن لباس خودداری می کند. و در این پنج ساعت می بینیم که جوآن آرک به یک ارتش فرماندهی می کند ، به منشی یک پادشاه آینده ، یک زن و مرد زورگو ، به طور یکسان ضربه می زند ، همه در حالی که بالا و پایین می پوشند.

صداهای بالقوه ای که وی می شنود تا زمانی که ریوت و بونر ما را به آنجا برسانند مشکلی ندارند زندانها ، این است که یک زن خود را در یک آتش بس فرانسه-انگلیسی وارد کرده است و این کاری نیست که یک زن باید انجام دهد. لغو نهایی او این است که 'لباس مردانه' خود را به تنهایی به این دلیل که نگهبانان انگلیسی از وضعیت پاریا استفاده کرده اند به عنوان آزادی زنجیرزنی ، بدرفتاری و تحقیر او استفاده کرده اند. در طی آن صحنه های ناخوشایند او یک لباس است و متوسل می شود تا لباسی را که باعث احترام وی بود یا حداقل این نوع درمان را به دست نیاورد. و بنابراین، Joan the Maid ، در کل یک ویژگی دوگانه است که در آن همه می دانیم چه می آید اما با پنج ساعت اجرای آن در واقع یک کالبدشکافی حماسی از روایت های نفرت انگیز و مکرر 'او آن را آمدن' است. یک بار او لباس پوشیده است و یک بار مردها روایت می کنند که او کیست ، باکره ای که 'صداها را می شنود' ، سپس آن دسته از مردانی که برچسب زیر او را می زنند ، فکر می کنند می توانند هر کار ناپسندی را که فکر می کنند انجام دهند. جوآن اظهار داشت كه اگر او در زندان با زنان محافظ یا حداقل حضور یك زن در زندان كلیسا باشد این رفتار انجام نخواهد شد. از آنجا که او اکنون یک لباس است - او به زنجیر کشیده شده است ، آنچه به او وعده داده شده محقق نمی شود و 'او سزاوار آن است' در هوای هر اقدام قابل تصور آویزان است. او به دلیل امتناع از بازگشت دوباره به لباس ، در معرض آتش سوخته است. و مردانی که در طول این بحث از همه مناصب قدرت برخوردارند ، می بینند که به عنوان بدعت او ، هیچ ارتباطی با شنیدن صداهایی از جانب خدا ندارد ، بلکه نافرمانی از کنترل آنها بر بدن او است.

Bonnaire در بین دو فیلم یک نمایش باشکوه را انجام می دهد. که در جنگ ، او کاملاً آماده و استویک است و فقط با ویژگی های دخترانه کافی است (مانند لگد زدن به پاهایش هنگام گفتگو در یک صحنه ، یا قهقهه زدن در مکالمه شرورانه مرد در صحنه دیگر). او اعتقاد و جذابیت دارد. که در زندانها ، گرچه عذاب در لحظات آخر به شدت فیلم صامت کلاسیک نیست ، The Passion of Joan of Arc ، Bonnaire آن را متفاوت بازی می کند ، همچنین به جنون بالقوه Joan برای تیک در عملکرد خود نگاه نمی کند ، اما در عوض کاملاً محکم ، تا پایان کار. ~ برایان فرمو

The اعتیاد (1995)

'ما به دلیل کارهای بدی که انجام می دهیم شر نیستیم ، اما به دلیل شرارت بد می کنیم.'

که در اعتیاد ، لیلی تیلور - یکی از ملکه های مستقل دهه 90 ، که اکنون بیشتر به خاطر بازی کف زدن معروف است مجاهدین - ستاره ها به عنوان یک دانشجوی فلسفه که قبل از اینکه توسط خون آشام در کوچه کوچه نیویورک لق شود ، تشنه دانش است و سپس 'گرسنگی' خون پیدا می کند. بررسی جنبه های منفی زندگی ابدی در چند وقت اخیر بسیار شیک شده است ، اما آبل فرارا فیلم کم و سیاه و سفید قطعاً با بیشترین مشکلات روبرو است ، با استفاده از یک تازه وارد خون آشام برای کشف دین ، ​​وابستگی به مواد مخدر ، تجاوز به عنف و بیماری ایدز. خوشبختانه تیلور با زبانی ابریشمی روبرو می شود کریستوفر واکن - به عنوان یک راهنمای معنوی در پیاده روی در شب - که به او درسی می دهد که چگونه با درد و رنج جدیدش سازگار شود. اعتیاد بسیار آکادمیک است ، اما اگرچه فلسفی می شود ، اما ریتم قابل هضم خاصی دارد که غیر ژان پل سارتر را خاموش نمی کند.

در مرکز اعتیاد این ایده است که چگونه ما همیشه فلسفه زندگی خود را تغییر می دهیم تا بتوانیم شرایط فعلی خود را بهتر انجام دهیم - اعتیاد ، واکنش به ضربه ، اختلاف اقتصادی در یک شهر جهان و یا خون آشامی ناگهانی و غیر منتظره. - برایان فرمو

Clockers (1995)

'این مادرفروشها مثل شما هستند که روزا پارک را سرقت کردند.'

در یک سطح داستان اساسی ، اسپایک لی است ساعتها در مورد کودکان گوشه ای که مواد مخدر را هل می دهند یک واحد واحد است که تمام روز زیر نیمکت پادشاه محله ، رادنی لیتل ، روی نیمکت ها آویزان می شوند ( دلروی لیندو ) هنگامی که یک مدیر شب در یک غذاخوری مخصوص غذاخوردن چهار بار مورد اصابت گلوله قرار می گیرد ، برادر بزرگتر ، روکو ( اشعیا واشنگتن ) یکی از بچه های گوشه ای ، اعتصاب ( مخی فیفر ) ، به قتل اعتراف می کند. اما کارآگاهان روکو کلاین ( هاروی کایتل ) و لری ماتزیلی ( جان تورتورو ) فکر می کند که او برای برادر کوچکتر خود تلاش می کند تا بیدار شود و از او فاصله بگیرد. کارآگاهان بر این باورند که رادنی و استرایک مرد را به عنوان آغازگر حرکت به سمت بالا از زنجیر کشته اند.

ساعتها در ابتدا برای راه اندازی شد مارتین اسکورسیزی برای کارگردانی اما در نهایت پروژه را به لی منتقل کرد و تهیه کننده شد. لی ، در حال کار برای فیلم نامه ای از نویسنده رمان است ریچارد پرایس ، POV اصلی را از Klein به Strike ورق زد و داستان حاصل از یک رمز و راز استاندارد بسیار جالب تر شد. استرایک ، گرچه در اواخر نوجوانی است ، اما اغلب نشان داده می شود که در زمان خاموشی خود با قطارها بازی می کند و شیر شکلات می نوشد تا دردهای زخم خود را تسکین دهد. این می تواند وسایل ساده ای باشد برای نشان دادن این که استرایک جوانی است که اتفاقاً در این حلقه خشونت گیر کرده است ، اما لی از آن برای معرفی این تفکر استفاده می کند که محله هایی که مواد مخدر بر آن غلبه کرده است باعث می شود که یک مرد جوان به ندرت از منافع جوان خود بگذرد زیرا آنها سخت باور شده اند که هیچ آینده ای ندارند.

اما لی راضی نیست استرایک را فقط یک قربانی کند که عرشه را روی خود چیده اند. در حالی که تحقیقات در اطراف اعتصاب می چرخد ​​، لی دارای دو شخصیت جانبی است که به عنوان یک گروه کر تقابل برای اعتصاب عمل می کنند. پلیس ضرب و شتم ، آندره غول وجود دارد ( کیت دیوید ) و مادر ( رجینا تیلور ) از یک کودک محله که نگاهش را به اعتصاب می اندازد ، که با نشستن روی نیمکت تمام روز باز برای تجارت ، در مورد ضرری که باعث ایجاد جامعه می شود سخنرانی می کند. تیلور یکی از بهترین نمایش های تک صحنه در همه زمان ها را ارائه می دهد و دیوید ، لاغر و خشن ، یکی از خشن ترین بازی های خود را به عنوان پلیس که از اینکه استرایک حتی نمی داند روزا پارکس کیست بیزار است. اگرچه این شخصیت ها مانند یک گروه کر یونانی سخنرانی می کنند ، اما آنها به عنوان مقدس نقاشی نشده اند ، بلکه به آنها حکمت می دهند اما دارای نقص نیز هستند ، زیرا آنها به پاسخ گوش نمی دهند. نسل قدیمی جنبش حقوق مدنی را تجربه کردند و شاهد یک حرکت فزاینده ای در تحولات بودند و انتظار دارند نسل بعدی قدم بگذارد ، اما از این نکته غافل هستند که این تغییر راکد مانده و به ایجاد سیستمی از نابرابری کمک می کند که فرار از محله بدون داشتن مشارکت در آنچه درآمد آن محله را می دهد. چرخه معیوبی ایجاد شده و فرار از آن بسیار سخت است.

انتخاب شلیک از نقطه نظر استرایک باعث ایجاد فشار بیشتری در تحقیقات می شود زیرا در نهایت شما امیدوار هستید که استرایک مقصر نباشد. دلسوزی برای لی کار سختی است ضمن اینکه اظهار داشت که او می تواند یک قاتل باشد و استرایک در واقع ناقص و ناپسند است ، اما این یک تجربه مشاهده است که باعث می شود ساعتها برخلاف دیگر فیلم های مشابه آن. در نهایت ، ساعتها فارغ از نتیجه این پرونده ویرانگر خواهد بود. و این نکته است. این توازن اخلاقی طناب دار و بازیگران عالی این فیلم را کم ارزش ترین فیلم در کارنامه لی ساخته است. - برایان فرمو

چگونه بن در آکادمی چتر مرد

شیطان در لباس آبی (1995)

تصویر از طریق TriStar

'یک بار مردی به من گفت که شما صبح از در خود بیرون می آیید ، و در حال حاضر مشکل دارید. تنها س isال این است که آیا شما از پس این مشکل برآمده اید یا نه؟ '

شیطان با لباس آبی با شکوه به عنوان یک فیلم نوآر کار می کند ، اما آنچه که باعث می شود آن اوج بگیرد ، این است که چگونه منشوری جدید برای بررسی به ما می دهد. این دیگ بخار دیگری در دهه 1940 لس آنجلس است ، اما وقتی این فیلم femme fatale ( جنیفر بیلز ) به بازپرس خصوصی ، Ezekiel 'Easy' Rawlins می گوید ( دنزل واشنگتن ) اینکه هتل او 'فقط سفیدپوستان' است و برای ملاقات با او از ورودی سرویس استفاده می کند ، این فقط یک نمونه از تنوع کل ژانر کارآگاهی است. موارد بی شماری وجود دارد که در آنها وجود دارد کارل فرانکلین این را به عنوان زندگی می کند ، نه با چکش بالای سر. یک شوخی در حال اجرا است که راولینز از خانه اش در برابر باغبانی که استخدام نکرده است محافظت کند ، اما سعی می کند کارهایی را بدون دیده شدن انجام دهد ، بعداً مجبور به پرداخت هزینه می شود. راولینز مرتباً شلنگ خود را به سمت این مرد نشانه می گیرد ، یا در خیابان او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد. اما این غرور شدید واشنگتن است که باعث می شود این صحنه ها مثر واقع شوند ، زیرا برخلاف بسیاری از بخشهای سیاه شهر که او برای تحقیق در مورد زن گمشده می رود ، راولینز یک مالک خانه است و خانه او فقط به دلیل سرسختی گانگسترها و پلیس توسط او محافظت نمی شود به او خشن کردن ، اما زیرا این نمادی از سخت کوشی او است. او یک مالک خانه سیاه پوست در لس آنجلس پس از جنگ جهانی دوم است.

رمز و راز اصلی این که چرا زن از دوست پسر شهردار خود فرار کرده است ، فراتر از ملیله کاری در داستان پردازی ماهرانه فرانکلین است: قوانین مختلف برای نژادهای مختلف. و بر خلاف محرمانه L.A. ، تیراندازی پایان آن به منزله تلاشی برای پیچاندن منظم طرح نیست ، بلکه کاری است که لازم است شخصیت ها انجام دهند زیرا پلیس قبلاً به عنوان یک نیروی مخالف تاسیس شده است.

فرانکلین همچنین به طور تخصصی معرفی می کند دون چیدل شخصیت برجسته ، ماوس. چندین بار از ماوس در گذر از راولینز نام برده می شود ، اما هرگز به گونه ای که حضور او احساس نزدیکی کند ، و هنگامی که او می رسد او بهترین و کلاسیک ترین فیلم کلاهبردار نوآر نام فیلم سوم با اعتبار است. این واقعاً جرمی است که ما از آن جفت شدن فیلم های راولینز و موش بیشتر دریافت نکردیم والتر موسلی کتاب ها ، همانطور که واشنگتن و چیدل در اکثر فیلم های نو نوآر دهه 90 محافظت می کنند. همچنین شرم آور است که فرانکلین تقریباً تمام قرن بیست و یکم در زندان تلویزیون بوده است. دو فیلم اول او ، این و یک حرکت غلط (تقریباً در این لیست ساخته شده است) ، به شدت طراحی شده اند و با شکوه عمل می کنند. شغل وی نشان می دهد که برای هالیوود ، هنگامی که صحبت از کارگردانان سیاه پوست می شود ، این یک حرکت نادرست است ، جایی که هک برای استخدام همیشه می تواند یک برنامه جدید داشته باشد اما غلبه بر یک اشتباه تصور شده از یک اقلیت غیرممکن است.

در مورد واشنگتن ، این یکی از بهترین بازی های وی است و گرچه واشنگتن تاکنون هرگز در یک دنباله بازی نکرد اکولایزر 2 ، Easy Rawlins او باید فیلیپ مارلو بود. او ثابت قدم ، غرور آفرین ، گرمترین و پهن ترین پوزخند را از هر مردی که تاکنون روی سلوللوئید گذاشته است ، دارد. لحظه تعیین کننده برای عملکرد واشنگتن صحنه جنسیت وی است. در حالی که دوستش از مستی خارج شده است ، راولینز و همسر دوستش در سالن رابطه جنسی برقرار می کنند ، او تمام شب به سراغش می آید ، اما وقتی او در شرم زناشویی در اواسط Coitus متوقف می شود ، واشنگتن با یک سرگشتگی متحیر التماس می کند. ما هرگز ندیدیم که مارلو یا اسپاد یا هر یک از ستارگان دهه 40 مجبور باشند برای آن گدایی کنند. آنها فقط یک ژست صورت می گیرند که سیگاری از کنار دهانشان آویزان است و چراغ ها را خاموش می کنند. قوانین مختلف فیلم نیز برای زمان های مختلف حاکم است. ~ برایان فرمو

آزادراه (1996)

'من عصبانی هستم و همه جهان به من مدیون هستند.'

هر وقت تماشا می کنم آزادراه ، نمی توانم آنچه را می بینم باور کنم. خشونت ناشایست ، شوخی های شیطانی و ریز ویترسپون ، شیرین ترین یار آمریکایی ، مانند وظیفه قسم خورده خود ، بمب F را به زمین می اندازد - همه اینها در چهره شما بسیار آسان است که این حقیقت آسان است که فیلم در توصیف ناامیدی بچه های مستضعف که وارد سیستم می شوند ، کار بسیار خوبی انجام می دهد خیلی جوان

بازخوانی سبک بهره برداری از 'کلاه قرمزی قرمز' ، آزادراه ویترسپون را در نقش ونسا لوتز ، دبیرستانی بیسواد بی ادب و بد دهن که با فرار مادر و پدرخوانده سختگیر خود به جرم خواستگاری و تصرف ، فرار می کند ، دنبال می کند. وانسا به جای اینکه دوباره به مراقبت های مادرانه وارد شود ، به جاده می رود تا مادربزرگ گمشده خود را پیدا کند و زندگی جدیدی را شروع کند ، تا زمانی که ماشین او در کنار آزادراه و گرگ ضرب المثل با لباس گوسفند ، باب ولورتون () کیفر ساترلند ) ، یک قاتل زنجیره ای و نکروفیلی ، به او پیشنهاد می دهد سوار شود. باب خود را به عنوان یک مشاور جوان خونگرم معرفی می کند ، با زیرکی تاریک ترین رازهای ونسا و منحرف ترین داستان های سو abuseاستفاده از ونسا را ​​استخراج می کند ، قبل از اینکه ونسا به بازی خود عاقلانه عمل کند و میزها را سریعتر از آنچه شما می توانید بگویید ، 'چه دندانهای بزرگی دارید'. از اینجا ، فیلم در هر فرصتی برای روایت متعارف به چپ می چرخد ​​، که آشکارا در لحظاتی ظاهر می شود که انتظار دارید ونسا قربانی شود.

با همه صحبت های این روزها در مورد 'شخصیت های زن قوی' ، ونسا لوتز معامله واقعی در میان این همه شیطان پرستان آشفته است. او نترس ، متکی به خود و مخالف هرگونه مشکلی است که همیشه سرنوشت خود را کنترل می کند. او فقط بر اساس برنامه کاری خود عمل می کند ، از هیچکس گله نمی کند و هیچ حقه بازی نمی کند. او همچنین گاهی ترسناک است. هنگامی که باب این بلوند کوچک و پرتحرک را برمی دارد ، تصوری ندارد که سرانجام با دشمن خود دیدار کرده باشد.

من این مطلب را مختصر می گویم زیرا نمی خواهم پیچ و تاب این فیلم وحشیانه را برای کسانی که آن را ندیده اند خراب کنم ، اما نتیجه برخورد آنها منجر به انواع و اقسام جهات می شود. این سیاه ترین کمدی ها است ، کاملاً منحط ، کاملاً پیچ خورده و اغلب با صدای بلند خنده دار است. - هالی فوچ