بیل هادر قسمت 5 سریال باور نکردنی 'باری' را شکست

چه فیلمی را ببینید؟
 
Hader مدتهاست که به دنبال ریشه این قسمت بلند پروازانه ، آن برنامه چشمگیر و برنامه ریزی دقیق برای کشیدن آن می رود.

اولین فصل سریال کمدی HBO در سال گذشته باری نه تنها به نمایش گذاشته شده است بیل هادر استعداد او به عنوان یک مجری (که برای آن برنده بهترین بازیگر مرد امی شد) ، و همچنین به عنوان یک کارگردان. خلبان این سریال اولین کارگردانی هادر را رقم زد و در مجموع سه اپیزودی که کارگردانی کرد ، مشخص شد که او به ساخت فیلمبرداری و قصه پردازی بصری با انگیزه علاقه دارد. اما با باری فصل 2 قسمت 5 ، Hader دارد واقعاً استعداد خود را در پشت دوربین کشید و خود را به عنوان یک فیلمساز با مهارتهایی محکم کرد که به همان اندازه دقیق و چند وجهی است و منجر به یک تور مستقیم کارگردانی می شود.

قسمت پنجم از باری فصل دوم ، با عنوان 'ronny / lilly' ، تقریباً شبیه یک فیلم کوتاه است - و در واقع متفاوت از قسمت های دیگر نمایش تصور و نوشته شده است.

در طول مصاحبه طولانی من با هادر در مورد ساخت این قسمت ، او فاش کرد که قطعه ایده ابتدا در ساخت فصل 1 کاشته شده بود ، سپس هنگام شکستن داستان در فصل دوم ، هادر خاموش شد و شروع به نوشتن این مقاله کرد شامل اقساط به تنهایی ، به نویسنده مشترک و مجری برنامه نمایش الک برگ هر از چند گاهی با صفحات جدید و اجرای کار اتاق نویسندگان به طور گسترده. این همچنین به هادر کمک کرد که هادر این قسمت را به طور خاص می داند که می خواهد آن را کارگردانی کند ، بنابراین او شروع به ترسیم نقشه های پیچیده - مانند برنامه آغازگر - در مرحله فیلمنامه کرد.

تجربه دوست دختر کجاست

این چت طولانی و گسترده ای بود که من داشتم بسیار در مورد چگونگی کشیدن این مسئله توسط هادر ، و من فکر می کنم هم طرفداران گاه به گاه نمایش و هم سینفیل ها پاسخ های او را جذاب و بصیر می دانند. و اگر این قسمت به تنهایی شما را مشتاق دیدن هادر در نوشتن و کارگردانی یک فیلم سینمایی نکرد ، نظرات وی در اینجا باید کلاهبرداری را انجام دهد.

تصویر از طریق HBO

مصاحبه کامل را در زیر ببینید.

بسیار خوب ، بیایید از ابتدا شروع کنیم. این قسمت از کجا آمده است؟

بیل هادر: راهی که بوجود آمد این بود که ، فصل گذشته وید آلن ، هماهنگ کننده شیرین کاری ما گفت: 'من این دختر جوان ، جسی را دارم که مثل 11 سال است و از نظر کاراته و چیزهای دیگر بسیار شگفت انگیز است. اگر در یک قسمت به یک دختر کوچک احتیاج داشتید ، به من اطلاع دهید. من رفتم ، 'اوه ، جالب است.' سپس در تابستان ، من در ونکوور مشغول فیلمبرداری فیلمی به نام بودم نوئل و من یک کتاب کوچک دارم که در آن ایده می نویسم ، و من فکر کردم باری در یک خانه و این دختر کوچک در کاراته است و شما فکر می کنید ، 'خدایا ، او می خواهد این دختر را بکشد.' و سپس او به او lunges و ضرب و شتم گه از او.

بله (می خندد).

حادر: و من مثل این بودم ، 'خوب ، اگر این اتفاق می افتد چطور؟' و سپس من این تصویر را داشتم که او از درخت بالا می رود و به یک خانه می رود. بنابراین ، من آن دو چیز را دارم که نوشتم. من می روم ، 'من نمی دانم کجا می روند ، اما ایده Fuches و Barry در تلاش برای سوار کردن یک بچه در ماشین ، مانند او مانند یک سگ گمشده است و آنها نمی توانند او را سوار ماشین کنند و سپس او یک tree ... 'بنابراین ، من فقط سعی می کردم حول این ایده ها برقصم و بعد وقتی شروع به صحبت در مورد فصل دو کردیم ، همه مثل 'خوب ، لوچ چی؟' این در ابتدای فصل ، وقتی صحبت را شروع کردیم ، چیز بزرگی بود. اوه ، لوچ قرار است از باری بخواهد پسری را که با همسر سابقش خوابیده است بکشد. این مثل روز اول نوشتن بود.

اوه وای.

هادر: ما این را داشتیم. ما آن را در انتهای قسمت 4 روی تخته قرار دادیم و سپس هر صحنه با Fuches و همه چیز به عقب نوشته شد ، بنابراین ما به نوعی دوست داشتیم تنظیم کنیم تا آن لحظه را پرداخت کنیم.

خوب ، این آهنگ ها با لوچ نشان می دهد. من فکر می کنم شما بچه ها واقعاً کار بزرگی انجام دادند که این کار را انجام دادند.

هادر: بله شما فکر می کنید که او از باری در مورد ماس عصبانی است ، اما او واقعاً از سابقش عصبانی است. شما می توانید برگردید و آن را تماشا کنید و بروید ، 'اوه آره. این همان چیزی است که او در مورد آن صحبت می کند. این برنامه او تمام مدت است. ' بنابراین ، وقتی فکر می کردم ، رفتم ، ... باشه ، بنابراین باری نمی خواهد آن پسر را بکشد ، اما باید او را بکشد. اوه صبر کن ، چه اتفاقی می افتد اگر آن پسر دخترک را از آن ایده دیگر در آن خانه بیاورد. 'بنابراین من نشستم تا آن را بنویسم و ​​یاد Taofik Kolade ، یکی از نویسندگان ما می افتم - من آن را بیرون کشیدم و در ابتدا با باری باز شد ورود به خانه و پنهان شدن در خانه برای پسر ، و تال مانند این بود ، 'این باید با آمدن پسر به خانه شروع شود. شاید ما به نوعی می دانیم که باری در خانه است ، اما مطمئناً نمی دانیم. 'من مثل' اوه ، این بهتر است. '

من رفتم و نوشتن آن صحنه را همانطور که می بینید شروع کردم. پسر وارد می شود. پنجره باز است. به اطراف نگاه می کند. باری ، خارج از صفحه نمایش با او شروع به صحبت می کند ، سپس ما یک فاش کردن را انجام می دهیم. او لباس عجیب و غریب پوشیده است و پس از آن پسر می گوید ، 'بله ، من یک کیف در آنجا داشتم.' و او وارد شد تا کیف را بگیرد و سپس من بلافاصله فکر کردم ، 'اگر او به آنجا برود و با غنائم Tae Kwon Do پر شود چه؟'

(می خندد)

تصویر از طریق HBO

هادر: این یکی از آن لحظات عالی نوشتن بود که در آن مشغول نوشتن بودید و سپس می روید ، 'اوه ، پر از غنائم Tae Kwon Do است. اوه ، عالی است. »بدترین چیز برای دیدن باری در اینجا چیست؟ و مثل این است که ، آه ، جایزه های Tae Kwon Do ، و بنابراین آنها در یک مبارزه قرار می گیرند ، و مشخص شد که این مبارزه در یک ضربه خواهد بود. او در حال گرفتن راهبه های راهبه است ، بنابراین این یک صحنه بزرگ مبارزه با لگد است. اینجا چه چیز جالب تری وجود دارد؟ اگر او فقط به خاطر خرد شدن گلو خود بمیرد ، چه می شود؟ (با خنده)

بنابراین ، فقط یادم می آید که پانزده صفحه اول را با یک نوع نوشتن نوشتم و خیلی سخت خندیدم و گفتم: 'اوه ، جالب است.' و این با مرگ رونی به پایان رسید و سپس من به یاد می آورم که آن را به الک نشان دادم و او مانند این بود ، 'این دیوانه است. من آن را دوست دارم. و بعد فکر می کنی چه اتفاقی می افتد؟ ' من مثل این هستم ، 'خوب ، من فکر می کنم او می رود تا برود و سپس یک دختر کوچک از مدرسه وارد می شود و این اشتباه است. و سپس او فرار می کند اما به نوعی او را آزار داده است. '

عمدتا این قسمت ها ، چون تعداد زیادی داستان و چیزهای دیگر داریم ، اتاق نویسندگان واقعاً کمک می کند. و این قسمت ، من می گویم که من بسیاری از آن را به تنهایی نوشتم و سپس آن را در صفحات فیلمنامه به اتاق می آوردم ، نه آنقدر که در صفحه سفید بزرگ نوشته شده است. به نوعی شبیه بود: 'این صحنه و این صحنه است.' و من چیزی را که اتاق و الک به آن کمک کردند به خاطر می آورم این بود که من تقریباً آن را همانطور که در این قسمت می بینید نوشتم ، سپس الک - و او حق داشت - مانند ، 'فوچس باید به نوعی در مورد صومعه بداند. من فکر می کنم این اتفاق باید در پنج رخ دهد. بنابراین ، من و الك پس از پاره شدن بخیه ها ، و وقتی فوچس از صومعه باخبر شد ، آن صحنه را وقتی منتظر او بودند ، با او نوشتیم.

آره آره

هادر: بنابراین ما آن را وارد کردیم ، و سپس نکته دیگری که در اتاق به آن رسیدیم ایده چسباندن فوق العاده دستانش به فرمان به Fuches بود. در اتاق بالا آمد. چون او را وادار کردم که صورتش را گاز می گیرد و همه مثل این بودند که: 'چرا او فقط او را از روی صورتش بیرون نمی کشد؟' و سپس ما مانند 'اوه' بودیم. بخیه ها اگر از بخاطر بخیه ها استفاده کنیم و او دستانش را فوق العاده به فرمان بچسباند چطور؟ »و همه خندیدند. در این قسمت 'نوشتن اتاق' زیاد نبود. بیشتر من بود که چیزهایی می نوشتم و می گفتم ، 'الک این آهنگ را برای شما درست می کند؟' و او که 'آره! این عالی به نظر می رسد! 'و تنها چیزی که او داشت این بود که 'چگونه می توانیم بخشی از داستان خود را در آنجا بیاوریم ، فقط برای زنده نگه داشتن آن؟'

فیلم های خوب جدید برای تماشای در netflix

تقریباً شبیه یک فیلم کوتاه است.

هادر: بله این چیزی بود که در این مورد سرگرم کننده بود. ما مثل این بودیم ، بیایید فقط یک چیز را بسازیم که فقط نوعی از خودش باشد. و صادقانه بگویم ، این چیزی بود که من می خواستم چنین چیزی را کارگردانی کنم. بنابراین می دانست که من می خواهم آن را هدایت کنم ، به این ایده ها می رسید. بنابراین بسیاری از موارد ، مانند شلیک درخت یا صحنه درگیری طولانی یا حتی لحظاتی مانند زمانی که آنها در ماشین هستند و دوربین از پشت قفل شده و سپس آنها فقط شروع به رانندگی می کنند ، من می دانستم که چگونه می خواهم به آنها شلیک کنم آنها را نوشت همه این مطالب در فیلمنامه بود که من آن را به روشی کاملاً خاص دیدم ، بنابراین این قطعاً یک اپیزود بود که عمدتا در ذهن من بود و سپس مجبور شدم سعی کنم آن را به مردم انتقال دهم.

و برخی از ایده های من خوب نبودند و در مرحله فیلمنامه از شر آنها خلاص شدم. پائولا هویدوبرو ، DP ما ، توجه خوبی داشت. در ابتدا ، صحنه جنگ که در خانه بود ، من می خواستم یک دوربین تمام مدت آنها را دنبال کند و او گفت ، 'اگر آنها از قاب خارج شوند و ما فقط به آرامی بر روی آنها فرود بیاییم چه می شود؟' و من مانند ، 'اوه ، این راه جالب تر است.' بنابراین ، همیشه چیزهایی از این قبیل وجود دارد. همه من نیستم

مطمئنا. اما باز هم منظور من کارگردانی در این فیلم است - و من واقعاً این را می گویم - بسیار باورنکردنی است. شما آن را کشته اید.

هادر: متشکرم مرد. این یک قسمت سرگرم کننده بود. آن جالب بود برای انجام دادن. خیلی کار بود و جلوه های بصری زیادی داشت. در آن قسمت تعداد زیادی جلوه بصری وجود دارد.

تصویر از طریق HBO

من فیلم های زیادی دیده ام و افراد زیادی را دیده ام و کاملاً قادر به مشاهده چندین عکس با هم ویرایش شده هستم ، اما من واقعاً نمی توانم بگویم - آیا آن مدیر در واقع یک دوربین ضبط شده است ؟ آیا در آنجا برشی وجود دارد؟

هادر: این دو زمان در ترکیب است. ما همه این کارها را به صورت oner انجام دادیم اما بالای یکی و پایین یکی دیگر را دوست داشتیم. نیمه اول برداشت چهار را دوست داشتیم و نیمه دوم برداشت 3 را دوست داشتیم. بنابراین یک کوک وجود دارد.

خوب ، من نمی توانستم آن را ببینم. آیا به دنبال هرکدام از کاربران برای مراجعه هستید؟ منظور من سبک این اسپیربرگی است که کمی اسپیلبرگی را برای من احساس می کند ، از این نظر که کارهای اسپیلبرگ به طور خارق العاده ای نمایشی نیستند. آنها بسیار داستان و شخصیت محور هستند.

هادر: بله من از این موضوع گله دارم زیرا در آن مقاله در نیویورکر به آن اشاره کردم ، اما من بسیاری از فیلمهای لهستانی و آن فیلمهای Andrzej Wajda و پولانسکی و امثال آنها را تماشا می کردم. حرکات دوربین همیشه بسیار انگیزه دارند. بنابراین ، این فقط اطمینان حاصل می کند که انگیزه داشته است ، اما در عین حال ، با کاهش سرعت و اجازه دادن به آنها از چارچوب خارج شده و سپس رفتن و پیدا کردن آنها ، کمی رمز و راز بیشتر می کند. این کمتر عملی است و بیشتر نوعی مشاهده است. من فقط یک دوربین بسیار کند می خواستم. من فقط می خواستم این عکس ها را جایی طراحی کنم که همه نوع آن یکنواخت باشد. به دلایلی ، این احساس درستی بود. نمی دانم چرا وقتی پائولا به این شکل بود ، 'بیایید امتحان کنیم' ، جایی که آنها از دستشویی عبور می کنند و سپس دوربین به آرامی آنها را پیدا می کند ، من مثل این بودم ، 'اوه که خیلی عالی به نظر می رسد. آنها می توانند ناپدید شوند و ما نمی دانیم چه اتفاقی می افتد. »این احساس بیشتر در این نوع کارهای وجدا-پولانسکی بود. اما من همچنین فکر انجام صحنه جنگ را دوست دارم که در آن - نمی خواستم راد شود. من می خواستم همه واقعاً سریع ، خسته و خسته شوند.

همه لگد می زنند.

هادر: بله همه کتک می خورند اما فقط ادامه دارد. احمقانه و خسته است.

او به او می گوید که لوله لوله او خرد شده است و او مانند ... نه بلند نشو. نای شما خرد شده است. بنشین

هادر: بله او مانند ‘رونی است ، نای شما خرد شده است. متوقف شوید. 'اما او هنوز هم در تلاش برای تبدیل شدن به یک قهرمان اکشن است و مانند هیچ است.

این بسیار طاقت فرساست و شما مانند 'مرد ، باری واقعاً کتک خورده است' ، و سپس دختر وارد می شود و او با لباس Tae Kwon Do است و شما مانند 'اوه گه هستید.'

هادر: بله سپس او شروع به پرواز در سراسر مکان می کند.

مثل میمون عنکبوتی.

هادر: بله من دوست دارم وقتی او از حصار و وسایل دیگر عبور می کند.

آیا این یک ادگار رایت بود که آنجا تکان داد؟

هادر: نه. نه. این خیلی فکر ادگار رایت است ، اما نه ، او فقط لازم بود از حصار بپرد.

یک چیز است که بگویید ، 'خوب ، من یک سکانس اکشن را انجام می دهم' ، اما این در اصل یک قطعه طولانی مدت است که مجموعه ای از قطعات کوچک در آن وجود دارد ، اما شما در حال اجرا Barry را دنبال می کنید قسمت. ساختن آن به عنوان کارگردان چگونه است؟

هادر: این بسیار سرگرم کننده است. قطعات متحرک زیادی وجود دارد اما به نظر من فوق العاده راضی کننده و سرگرم کننده است. من عاشق کار با هماهنگ کننده شیرین کاری هستم. من عاشق کار با DP خودم هستم. من کار با طراح تولید را دوست دارم. و پسری که مستحق یک اعتبار در این قسمت است اولین AD من است ، پسری به نام گاوین کلینتوپ ، که فقط آن مرد است. و گاوین چنین برخورد خوبی داشت. او بسیار بامزه است و کاملاً متوجه آن شده است. او به آپارتمان من می آمد و ما یک سربار از همه مجموعه ها داشتیم و من فقط می رفتم ، 'خوب ، چیزی که فکر می کنم این است که او وارد اینجا می شود و ما آن طرف را نگاه می کنیم ، او درب خود را باز می کند ...' من فکر می کنم این اتفاقاً یک عکس کاملاً اسپیلبرگ است. وقتی رونی وارد خانه می شود و شمایل او را روی دیوار می بینید.

اوه آره

mandalorian قسمت های جدید را کی منتشر می کند

هادر: این از نظر من درست است. اما شما شبح را می بینید و پنجره را آشکار می کنید. شما فقط اطلاعات می دهید.

بله ، حالت اسپیلبرگ بدون هیچ اتفاقی هدر رفت.

هادر: بله ما این اطلاعات را پایین آوردیم ، حالا ما تازه وارد آپارتمان او می شویم ، او وارد این اتاق می شود ، خوب من می خواهم یک صحنه جنگ در این اتاق انجام دهم ، بنابراین من فقط می خواهم جغرافیای این اتاق را به عنوان کل اتاق انجام دهم. و بعد ، وقتی صحبت می کنم نمی خواهم من را ببینم ، فقط می خواهم این در چهره این پسر باشد. شما فقط صدای دوربین من را می شنوید و گاوین گفت: 'چرا؟' و من می روم ، 'من نمی دانم.' (با خنده) من فقط می خواهم آن را بشنوم. من یاد می گیرم که فقط به غریزه ات اعتماد کنم و می گویم ، 'من نمی دانم چرا ، اما این احساس درستی است.' شما من را نمی بینید و سپس وقتی وارد قاب می شوم ، و می بینید که چگونه نگاه می کنم ، خنده ام می گیرد. اما این شلیک واقعاً دشوار بود ، زیرا شما باید او را نگه دارید ، و سپس من وارد می شوم ، و سپس می خواستم من را به پنجره برسانم ، و سپس از من و رونی به اوورها می رویم. این یک عمل سخت برای عمل بود. آنها او را نگه داشته اند و سپس هنگامی که من از کنار من می روم آنها یک تکه کوچک با من انجام می دهند. این یک ضربه سخت برای یک اپراتور است.

بنابراین من و گاوین فقط از آن عبور کردیم و همانطور که گفتید ، او سعی می کند که هیچ یک از عکس ها هدر نرود. وقت زیادی ندارید سپس من رفتم و از کل قسمت عکسبرداری کردم ، زیرا برای فیلمبرداری چیزی شبیه به آن در مدت زمانی که داشتیم ، مجبور شدم از صفحه عکسبرداری کنم. نمی توانستم فقط بگویم ، 'آه. وقتی به آنجا خواهیم رسید خواهیم دید. ' من باید دید کاملاً واضحی نسبت به خدمه خود و DP و افرادی که سابقه کار دارند و همه دارند. وقت نداشتم دور و برم. اینگونه بود که ما به آن نزدیک شدیم و خوب است زیرا شما به صفحه عکس برگردید و بروید ، 'اوه آره. ما از همه چیز استفاده کردیم. زیرا در حالی که شما در حال انجام عکسبرداری هستید می توانید به آنها نگاه کرده و سپس بگویید ، 'شما می دانید چه چیزی ، ما به آن عکس یا آن عکس نیاز نداریم ، ما فقط می توانیم این را شلیک کنیم. در واقع ، من می توانم از اینجا به اینجا برش دهم و این ، این و این را از دست بدهم. 'این فقط اطمینان داشت که ما فقط می توانیم با همه این موارد دور هم جمع شویم و به نوعی معنا پیدا کنیم. همین. شما فقط سعی دارید یک داستان را به ساده ترین شکل ممکن بیان کنید. یکی از چیزهایی که من همیشه در مورد یکی از آن فیلم های لهستانی که تماشا می کردم دوست داشتم ، بعضی از فیلم های قدیمی که دوست دارم ، فقط سادگی پوشش است.

تصویر از طریق HBO

آره

هادر: من و پائولا در مورد آن زیاد صحبت می کنیم. درست مثل این است که برای گفتن این مسئله واقعاً چند مرحله نیاز داریم؟

خوب ، این یکی از مواردی است که من واقعاً از اسپیلبرگ به عنوان یک فیلمساز که دقیقاً می داند وقتی می خواهد تنظیم کند و فقط آنچه را که لازم است فیلمبرداری کند ، قدر آن را می دانم.

هادر: بله او در این کار نیز واقعاً خوب است. من کار او را تماشا کرده ام. او می تواند این کار را روی پاهایش انجام دهد و این کار را خیلی سریع انجام دهد. و او خدمه ای دارد که سریع و خوب دیوانه است. من همیشه مثل این هستم ، چطور این کار را می کنی؟ یک روز ، هدف من این است. می خواهم به آن خوبی برسم. اما در حال حاضر مثل من هستم ، می دانید چه چیزی ، من می خواهم از این چیز استفاده کنم.

من به تو می گویم ای مرد ، من داشتم این قسمت را تماشا می کردم و وقتی داشتم آن را تماشا می کردم فکر می کردم ، 'اوه گه ، بیل هادر یک فیلم ترسناک واقعا عالی می ساخت' ، و بعد من مثل 'اوه نه ، او' بودم من یک فیلم اکشن واقعا عالی بسازم ، و بعد من مثل 'نه ، من فکر می کنم او احتمالاً می توانست یک دوره فیلم واقعا عالی بسازد.'

هادر: متشکرم مرد. این تمام چیزی است که می خواستم تمام زندگی ام را انجام دهم. این چیز جالبی است - مثل آن درخت است که در آن جایی که دختر از درخت بالا می رود شلیک کرده است. هر کس دیگری فقط آن را پوشش می دهد. آنها وارد می شوند. می دانید ، شما در مورد چیزهای زیادی صحبت می کنید. جایی که مردم مانند آنها هستند ، ... آیا شما نمی خواهید وارد شوید؟ این کاری است که همه انجام می دهند. »و من مثل این هستم ،« اینجا نمانید. »و اینقدر اعتماد مردم را جلب می کند که شما می دانید چه می کنید. مثل اینکه اسپیلبرگ می تواند روی صحنه راه برود و او استیون اسپیلبرگ است ، بنابراین اگر او مانند این باشد ، 'نه ، من می خواهم این کار را همه در یک انجام دهم ،' آنها 'خوب'.

آره

هادر: این به این دلیل است که شما شهرت دارید. من آن را در کمدی تجربه کرده ام ، جایی که بیرون می روم و مثل 'Hey I'm Bill' خواهم بود. و مردم فقط شروع به خندیدن می کنند ، زیرا آنها بلافاصله جایی که شبیه آنها هستند را شروع می کنند ، 'اوه او خنده دار است.' من فکر می کنم در این قسمت ، چون بعضی از فصل اول را کارگردانی کردم ، آنها نسبت به این ایده های من بسیار بازتر بودند. جایی که من مثل آن بودم ، ... من می خواهم همه اینها را در یک انجام دهم و می خواهم این کار را از این طریق انجام دهم. ما می خواهیم فضای داخلی این خانه را بسازیم. منظور من از چهره همه است - زیرا ما خانه ای را پیدا کردیم که دارای درخت بود و من گفتم ، 'اما درخت اشتباه است. فقط درست به نظر نمی رسد. »و سپس تهیه کننده من آیدا مانند این بود:« شما خانه ای مثل این می خواهید؟ »و به آن خانه اشاره کرد. 'اگر درختی آنجا باشد ، بسیار عالی خواهد بود' ، و من مانند 'اوه ، ما یک درخت می سازیم.' سپس همه فقط به من خیره شدند. (با خنده) و من مثل ، 'نه ، نه ما می خواهیم یک درخت بسازیم ، عالی خواهد شد.'

جالبه.

هادر: و سپس کار دیگری که ما باید در آن قسمت انجام دهیم ، فقط برای اینکه به آن یک طنین احساسی بدهیم ، داشتن آن فلاش بک های او در صحرا بود. شما در حین نوشتن به آن فکر نمی کنید ، اما کویر این مکان است که در این فصل و فصل گذشته نیز بسیار در نمایش است. این نمای عجیب و غریب از این نوع مکان های خشک است که در آن همه چیز نمی تواند رشد کند و جایی است که او کارهای خشن خود را انجام می دهد. بنابراین ، مثل این بود که ، 'اوه ، خوب او به خانه می آید و به سراغ این شخص می آید که این را نشان می دهد.' باز هم ، جلوه های بصری عالی بودند. این عکسها در پس زمینه ، خانه ها و چیزهای دیگر وجود دارد و جلوه ها همه را از بین برد.

دیوانه است

HADER: آنها کاملاً به من مدل مو دادند بنابراین به نظر می رسد که سرم تراشیده شده است. این همه جلوه های بصری است.

دیوانه است من فقط تصور می کردم که شما در پایان تیراندازی شلیک کرده اید.

هادر: نه. تمام قسمت های موهای زائد من ، همه تأثیرات بصری است.

وای.

هادر: دیوانه است ، بله. و سپس درخت یک اثر بصری است. بنابراین ، درخت در واقع آنجا نیست. این مانند این دیوار صخره نوردی کوچک است که بازویی بر روی آن قرار دارد ، بنابراین دختر کوچک مانند یک دیوار صخره نوردی با صفحه سبز با بازویی روی آن بالا می رود و سپس از آن بالا می رود و می پرد و جلوه های بصری یک درخت را می سازد.

واقعا عالیه آره می خواستم بپرسم کانال ترنس مالک را با صحنه های صحرا چگونه است.

هادر: بله ، این کاملا در مورد مالک است روزهای بهشت چیز.

تصویر از طریق HBO

می خواستم بپرسم چگونه تصمیم به استفاده از 'چگونه زندگی کنم؟' در سوپر مارکت؟

هادر: این جف بوکانان ، سردبیر من است. در ابتدا این آهنگ سلین دیون بود و سپس جف به این صورت بود: 'ما نمی توانیم آهنگ سلین دیون را پاک کنیم ، بنابراین می خواهم چیز دیگری پیدا کنم.' و به همین دلیل آن وجود دارد. (با خنده) این فقط جف ویراستار من است.

خیلی خنده دار است ، و بسیاری از این قسمت ها واقعاً خنده دار است ، و این همان چیزی است که شما در مورد آن صحبت می کنید که همه علت است. بخیه ها شکسته می شوند ، بنابراین Fuches از superglue استفاده می کند ، بنابراین دستان او روی چرخ چسبیده اند ، بنابراین نمی تواند رانندگی کند و من عاشق این هستم که همه نوع گلوله های برفی چیست. و این کاراته هنگامی که می خواهد بری را در سوپرمارکت بزند ، به پوچی برخورد می کند.

هادر: بله جایی که او دلتنگ می شود و این مثل ضربه بلیک ادواردز است ، من آن را صدا می کنم. و همچنین برادران بلوز ما شلیک کرده اند ، که این زمانی است که او به ماشین پلیس برمی گردد. وقتی خط زدیم که من و الک شبیه این بودیم ، 'این چنین عکسبرداری از برادران بلوز است.' (با خنده)

که دوروتی را در جادوگر oz بازی کرد

عالیه. و سپس ، همانطور که می گویید ، با یک یادداشت احساسی به پایان رسید. من فکر می کنم شما این نوع پدران دوئل را کاملاً خوب در طول فصل قرار داده اید ، زیرا او به Fuches می رسد و Fuches مانند این است ... سوار ماشین شوید ، بری. چه کار می کنی؟ واضح است که با من بیا ، و او فقط فکر می کند ، در این حالت خیالی ، Fuches همان کسی است که آنجاست. او در حال بازگشت به خانه به Fuches است و واقعاً ناراحت کننده است.

هادر: بله او در حال فهمیدن است که این ممکن است برای او خوب نباشد زیرا مردم فقط از او استفاده می کنند و او مثل همه چیز بهم ریخته است. او صدمه دیده است و مثل او است ، ... خوب ، شما بروید. برو او را بیاور. 'او به سلامتی باری اهمیتی نمی دهد و من فکر می کنم باری این موضوع را فهمیده است.

آره من ترکیب شات را در آنجا بسیار دوست دارم و پس از آن طراحی صدا در این قسمت واقعا برجسته است.

هادر: وای خدای من بله. آن بچه ها کار خارق العاده ای انجام دادند و بسیار سرگرم کننده بود. این ترکیب برای همیشه به طول انجامید اما وقتی در مرحله اختلاط بودیم سرگرم کننده بود. فقط با صداهای مختلف بالا می آید و همه وقتی که چیزهایی به سمت من پرتاب می کند و من پشت پیشخوان هستم واقعاً می خندند و سپس او با آن قوطی سوپ به صورت من برخورد می کند. میرم ، اوه. تقریباً کل صحنه مبارزه ADR است. تمام صحنه های مبارزه ADR هستند.

اوه وای.

هادر: بنابراین ، چیزهای بسیار خنده داری وجود دارد. ما جسی و دانیل ، بازیگر نقش رونی را برگرداندیم و ما فقط صحنه آنها را بازی می کردیم و آنها فقط می گفتند: 'اوه ، آه ، اوف.' (با خنده) و من وارد شدم و این کار را کردم. پسری به اسم جیک هست که دوتایی شیرین کاری من است. او کارهای زیادی را انجام می دهد ، خصوصاً مبارزه با رونی. و این فقط من MST3K هستم که آن را می گویم. (با خنده)

باری شبهای یکشنبه از شبکه HBO پخش می شود. اگر شکست قبلی مربوط به قسمت خاص من با Hader را از دست داده اید ، آنها را در زیر بررسی کنید.