مصاحبه سیندرلا: لیلی جیمز

چه فیلمی را ببینید؟
 
این بازیگر در مورد بازی در شخصیت هم نام ، مطالعه فیلم انیمیشن ، 'Downton Abbey' و موارد دیگر صحبت می کند.

در زمانه ای که قصه های افسانه ای روی صفحه نمایش بزرگتر و تاریک تر می شوند ، کلاسیک بی انتها سیندرلا نشان می دهد که مهربانی و شجاعت می تواند بر همه چیز پیروز شود و شاید یک شاهزاده خانم قدرت درونی کافی دارد که برای نجات او و تحقق بخشیدن به آرزوهایش به شاهزاده ای احتیاج ندارد. این بازخوانی زنده زنده بر جوان زیبا الا تمرکز دارد ( لیلی جیمز ) که وقتی پدر بازرگانش به دنبال مرگ دلخراش مادرش و نامادری جدیدش ازدواج مجدد می کند ، زندگی بت پرستی او از بین می رود ( کیت بلانشت ) دختران خود را به خانه خانوادگی می آورد ، و به سرعت تبدیل به یک گروه کاملاً غیرتی و بی رحمانه می شود. وقتی الا با کیت پرشور در جنگل آشنا شد ، غافل از اینکه او واقعاً شاهزاده است ( ریچارد مادن ) و نه فقط یک کارآموز ، او معتقد است که سرانجام روحیه خویشاوندی پیدا کرده است و امیدوار است که آنها دوباره مسیرهای متقابل را طی کنند ، شاید در توپ سلطنتی.

در یک مصاحبه میزگرد در روز مطبوعاتی فیلم ، لیلی جیمز بازیگر در مورد اینکه چقدر عاشق بزرگ شدن شاهزاده خانم ها است ، چقدر حیرت انگیز است بازی در شخصیتی که بهترین نسخه از خودش در همه زمان ها است ، رقص برای توپ در حالی که او در آن لباس بود ، مطالعه فیلم انیمیشن برای الهام گرفتن از جسمانیت ، تحمل یک کرست ، تجربه کار با کیت بلانشت و هلنا بونهام کارتر ، همکاری با کارگردان کنت براناگ ، و امیدوار است که این فصل بعدی آخرین فصل نباشد دونتون ابی ، که در آن او نقش لیدی رز مک کلار را بازی می کند.

س :ال: آیا نقش یک شاهزاده خانم برای شما یک رویای کودکی بود؟

چگونه کل فلسفه مهربانی و شهامت را دوست دارید؟ آیا احساس می کنید از این ویژگی ها در زندگی برخوردار هستید؟

بهترین سریال کابلی برای تماشای زیاد

جیمز: امیدوارم چنین باشد. به نظرم همه ما این کار را انجام می دهیم. من فکر می کنم برای گذر از زندگی ، که می تواند ما را از بین ببرد ، مجبور هستیم. من فکر می کنم آنچه در مورد الا شگفت انگیز است این است که او بهترین نسخه از خودش در همه زمان ها است. این چیزی است که در مورد او قابل توجه است.

شما آن لباس مجلسی درخشان را برای سکانس رقص دارید و همه جا را می چرخاند. آیا شما مجبور بودید وقتی این کار را انجام می دادید ، رقص را انجام دهید؟

جیمز: شما فکر می کردید که ما چنین کاری می کردیم و من واقعاً آرزو می کنم که این کار را می کردیم. من از ته لباس و کمی تاپ بند بودم. ما ماه ها ، هر آخر هفته تمرین می کردیم. ما این معلم شگفت انگیز را داشتیم و واقعاً خود راضی و واقعاً ماهر بودیم. و سپس ، لباس را پوشیدم و کاملاً دچار اختلال عصبی شدم. اینطور بود ، 'این هرگز اتفاق نمی افتد!' و این فقط قفس بود. این حتی دوازده لایه ابریشم نازک گوزامر نبود که اساساً وقتی به آن نگاه می کردید پاره می شد. و بعد کرست بود ، این بدان معنی بود که من فقط می توانم نفس بکشم [بسیار کم عمق] و رقص کاملاً طولانی و کاملاً ورزشی بود. به نوعی ، با جادوی دیزنی ، کار کرد و گرد هم آمد. ما باید بیت ها را تغییر دهیم. ریچارد اساساً باید اسکیت روی یخ می بست زیرا اگر پاهایش را برمی داشت ، روی دامن پا می کرد. و او مجبور شد به ورزشگاه برود زیرا بلند کردن من با آن لباس واقعا سخت بود. وقتی او من را روی تاب فشار داد ، می دیدی او [در حال تلاش] است. و تصادفاتی رخ داد. قطعاً تلفات جانی وجود داشت و سندی پاول نفس خود را در گوشه ای نگه داشت. او در واقع مجبور بود دامن هایی با طول متفاوت بسازد. بعضی اوقات دامن به تن نمی کردم. اگر یک ضربه بلند بود ، من فقط شلوار استرچ شلوار را می پوشاندم. انجام آن خوب بود ، اما واقعاً سخت بود. برمی گشتی و بعد پنج دقیقه دامن می گرفت و صورتم را می زد و من سعی می کردم انگار واقعا از آن لذت می برم. ما این کار را چند بار انجام دادیم ، از ابتدا تا انتها ، از رسیدن من به پله بالای توپ تا فرار کردن ، و این کار را یکپارچه و بدون توقف انجام دادیم. حتی هیچ دردی را به خاطر نمی آورم. احساس می کرد عاشق می شوم. واقعاً جادویی بود.

فیزیکی شما در این فیلم بسیار زیبا و ظریف است. آیا شما فیلم انیمیشن را مطالعه کردید تا این مسئله پایین بیاید؟

گذشته از دغدغه های عملی عملکرد شما در آن لباس شگفت انگیز ، اولین باری که آن را به تن کردید و خود را در آن دیدید ، واکنش شما چه بود؟

جیمز: این احساس که 'چطور می خواهم هر کاری انجام دهم؟' بعداً به وجود آمد زیرا لباس خیلی بهم چسبیده بود. من آن را پوشیدم و احساس کردم آن لحظه در آن است عروس فراری جایی که جولیا رابرتز لباس را می پوشد و او در آینه نگاه می کند ، و من فقط احساس می کردم جولیا رابرتز است. من شبیه این بودم: 'این بهترین لحظه زندگی من است!' و من از آن ذره فیلم خیلی عصبی بودم. الا بودن ، احساس می کردم می توانم انجام دهم. احساس کردم او فقط یک دختر عادی است ، که فوق العاده خوب است ، اما فقط یک دختر است. اما شاهزاده خانم بودن مانند این بود: 'چرند مقدس! چگونه می خواهم این کار را انجام دهم؟ ' و سپس ، این لباس این زره پوش بود. احساس تغییر شکل می کردم و در لباس به قدری اعتماد به نفس داشتم که باعث شد همه ناامنی های خودم را فراموش کنم.

چگونه آن کرست را تحمل کردید؟

جیمز: با خون ، عرق و اشک. خوشبختانه فقط در لباس آبی خیلی تنگ بود. من در طول فیلم کرست می پوشیدم ، اما واقعا خوب بود. لباس آبی به گونه ای طراحی شده است که از ناحیه کمر واقعا کشیده می شود ، اما این واقعیت که دامن بسیار بزرگ است ، تقریباً یک توهم است. به نظر می رسد خیلی کوچکتر از آن است که هست. اما ، من آن را در تمام وقفه ها باز می کنم. این فقط ماهیت کرست ها است. من این موارد را در فیلمبرداری دوره ای انجام داده ام و در کل همینطور است. این واقعاً فرقی نمی کرد. گاهی اوقات آنها بر روی مشاعره شما محکم هستند و این حتی بیشتر صدمه می زند. که در دونتون ابی ، دهه 20 است ، و این یک صاف کننده است ، که بدتر است. تنگ بود هنگام فیلمبرداری ، هنگام ناهار ، آن را باز می کردم ، بنابراین می توانم غذا بخورم. اما در طول روز ، برای میان وعده ، سوپ می خوردم ، بنابراین کم می شد. تمام روز در صورت ریچارد آروغ می زدم. رژیم کک تنها راهی است که از طریق فیلمبرداری به دست می آورم زیرا خیلی خسته شده ام. هلن دقیقاً همان بود. وقتی وسایلمان را با هم شلیک کردیم ، این سمفونی آروغ زدن بود.

همانطور که لیدی رز مک کلار ادامه داد دونتون ابی ، شما همچنین بسیار مهربان هستید و متأسفانه ، آشفتگی والدین زیادی را نیز پشت سر می گذارید. آیا از بازی در نقش او به عنوان سیندرلا الهام گرفته اید؟

تاریخ انتشار ps4 و xbox one

حتما بزرگ شده اید و کیت بلانشت و هلنا بونهام کارتر را تحسین می کنید. کار با آنها چگونه بود؟

جیمز: این یک تجربه باورنکردنی ، بسیار سورئال بود و من بسیار سپاسگزارم. من فکر می کنم کیت یکی از بزرگترین بازیگران زن در تمام دوران است. انجام صحنه هایی با او به نوعی آسان بود زیرا او چیزهای زیادی به شما می دهد. برای نامادری او ، تمام این زندگی و تاریخ و جهان وجود داشت که در درون او و در چشمان او جریان داشت ، بنابراین بسیار هیجان انگیز بود ، و بسیار لایه ای و چند بعدی احساس می شد. من خیلی دوست داشتم صحنه ها را با او انجام دهم. و هلنا یکی از جالبترین و مهربانترین زنانی است که من تاکنون ملاقات کرده ام. خیلی خوش گذشت او بهترین شوخ طبعی است. اگر من از کیت و هلنا چیزی یاد گرفته ام ، حس شوخ طبعی آنها بد است و فکر می کنم اینگونه موفق می شوید. بازیگران و بازیگران بزرگ اینگونه هستند. و هلنا آن را مخلوط می کرد. او این کار را هربار متفاوت انجام می دهد. او بداهه می گوید. من مادربزرگ پری او را دوست داشتم. این در یک نقطه ، در شاخه های شب ، هنگامی که من خسته شده و سه جانبه بود ، آمد. شما در طول شب شلیک می کنید و هوا سرد است و بیرون هستید. این نکته در داستان بود که الا حتی می گوید: 'دیگر باور نمی کنم' ، می گوید: 'تقریباً امید خود را از دست داده است.' و سپس ، هلنا آمد ، و مانند این نور روشن در افق بود. فوق العاده بود

اولین روز کار با کیت بلانشت چگونه بود؟ در چه فضایی بودید؟

جیمز: ایده بدی بود ، اما من تماشا کرده بودم یاس آبی ، دو شب قبل ، بنابراین من فقط ترسیده ام. نمی دانستم چه انتظاری داشته باشم. من نمی دانستم که او چگونه کار خواهد کرد. در واقع ، من او را در مصاحبه ها دیده ام و او می گوید که روش او از شغل به شغل دیگری تغییر می کند. اما ، او خیلی باحال است. من وحشت نکردم من کاملاً ترسیده بودم. من فقط می خواستم هر ثانیه او را تماشا کنم و همه چیز را که می توانم از او خیس کنم. اما ، او بسیار من را تشویق و حمایت می کرد. نه خیلی زیاد ، اما ظریف ، مثل اینکه مسئله بزرگی نیست ، که برای من یک معامله بزرگ است. فقط تماشای عمل او و دیدن روند کار او برای شخصیت عالی بود. او بسیار ظالم بود ، اما گاهی اوقات پنهان بود ، بنابراین گیج کننده تر و ناامید کننده تر بود. من فقط می توانستم به آنچه او انجام می داد پاسخ دهم.

به عنوان یک بازیگر ، همکاری با کنت براناگ ، به عنوان کارگردان خود ، چگونه است؟

جیمز: واقعاً بی نظیر است. من قبلاً هرگز کاملاً اینطور نبوده ام ، زیرا کاملاً به او اعتماد کردم ، که ترسناک ترین احساس است. شما می گویید ، 'خوب ، من به این کارگردان تسلیم می شوم و به او اعتقاد دارم ،' اما این آزادترین تجربه است زیرا احساس می کردم می توانم هر کاری انجام دهم و او مرا راهنمایی می کرد. او با چنان قلب و چنان گرمی کارگردانی می کند. او بسیار واضح و مشخص است. او درست از اولین ممیزی من ، در چگونگی صحبت کردن در مورد الا و نحوه دوست داشتن او اینگونه بود. او همیشه در مورد اینکه حسن او از کجا ناشی می شود صحبت می کرد زیرا این فقط یک انتزاع نیست ، جایی که او یک شاهزاده خانم است ، بنابراین او خوب و شیرین و چشم دوز است و به دور ابرها شناور است. چرا او این دختر است و آیا برایش هزینه دارد؟ چگونه او این خوبی را حفظ می کند؟ در روز احساس می کردم فقط می توانم باشم و وجود داشته باشم و خواب ببینم. او چنین کارگردان برجسته ای است ، و من فکر می کنم این دلیل است که او یک بازیگر برجسته است. او هم به روز می آورد و هم به صحنه.

آیا وی برای امتحان کردن کارهای زیادی به شما اختصاص داده است یا شما باید این کار را انجام داده و ادامه دهید؟

جیمز: متنوع بود. گاهی اوقات او می خواهم اینگونه باشد ، 'دهان خود را ببند' در موارد دیگر ، روانشناختی خواهد بود. خیلی بامزه است او همه کارها را با شوخ طبعی انجام می دهد ، بنابراین من اغلب فقط به صحبت های او می خندم.

قدرت سیندرلا ابرقدرت اوست. چه احساسی داشتید که به انتخاب خود اطلاع دهید ، تا بتوانید او را قابل اطمینان نگه دارید؟

جیمز: من همه شاهزاده خانمهای دیزنی را تماشا کردم ، و شگفت آور است که آنها چگونه تغییر کرده اند و مدرن تر شده اند ، درست تا منجمد . من خیلی دختر خوشگل و آریل می خواستم. من الان با شاهزاده خانم ها خیلی عجیب هستم. رقت انگیز است من این آرزو را برای زندگی بیشتر می خواستم ، می خواهم اکتشاف کنم و می خواهم رویاپردازی کنم. احساس می کنم روحیه شاهزاده خانم ها آنها را الگوی بسیار خوبی می کند. آنها الهام بخش خوبی برای بچه ها هستند زیرا به نوعی خارج از جامعه هستند. آنها تسویه حساب نمی کنند انتقاد از این دختر که فقط منتظر یک شاهزاده برای نجات او بود ، ما می خواستیم آن را غرق کنیم و در فیلم ما بر آن تسلط نداشته باشیم. بنابراین ، من سعی کردم از همه شاهزاده خانم ها طعم بگیرم ، اما احساس غالب الا را حفظ کنم ، یعنی اینکه او یک فرد خوب و مهربان است که می تواند در یک محیط بی رحمانه خوشبخت باشد و این ابرقدرت او است.

این نسخه از سیندرلا ، هیچ کس نیازی به ذخیره ندارد.

جیمز: این همان چیزی است که من امیدوارم ، و این همان چیزی است که کن در مورد آن بسیار واضح بود. آنها یکدیگر را نجات می دهند. آنها برابر می شوند. آنها نمی دانند که همدیگر کی هستند. ایده 'آه ، من می خواهم با آن شاهزاده ازدواج کنم!' مزخرف است. در پایان ، حتی وقتی او می داند که او یک شاهزاده است و او را پیدا می کند ، او می گوید: 'این من که هستم. من هیچ پدر و مادری ندارم. من این دختر هستم منو بگیر یا رها کن. من تو را دوست دارم ، اگر می توانی من را اینگونه دوست داشته باشی. ' من فکر می کنم این خیلی مهم است امیدوارم این چیزی باشد که از آن دریافت شده است.

آیا شما آماده اید که وقتی کودکان شما را می بینند و با ترس و وحشت به شما نگاه می کنند ، به یک نماد تبدیل شوید؟

جیمز: تنها چیزی که می دانم این است که وقتی از کودکی به دیزنی لند رفتم ، کتاب خودنویس میکی موس را داشتم و به سراغ دختران نوجوانی که لباس شاهزاده خانم را پوشیده بودند رفتم. آن معامله زیباست. جادویی است اگر بتوانم بخشی از آن باشم ، واقعاً هیجان زده می شوم. من مصاحبه ای جالب و جالب با امی آدامز ، سالها پیش ، در مورد جاناتان راس ، وقتی او انجام داد ، دیدم مسحور شده ، و او گفت که او بدون هیچ آرایش با شلوار جین بیرون می رود و بچه ها مانند 'مادر ، نگاه کن!' و او باید بگوید ، 'من با لباس مبدل در روز تعطیل هستم.' فکر می کنم ممکن است مجبور باشم این کار را انجام دهم ... زیرا من با شلوار جین پاره شده دور می گردم.

لیست فیلم های مردان ایکس به ترتیب

از آنجا که این ترانه نمادین است ، خواندن 'رویایی آرزو می کند قلب تو ایجاد کند' چگونه بود؟

جیمز: من خیلی آواز را دوست دارم. از کودکی این چیزی بود که می خواستم انجام دهم. همچنین ، چرا من عاشق شاهزاده خانم ها بودم ، آواز خواندن بود. اما بعد ، من از تمرین خارج شدم. صدای من کاملاً عوضی است و مثل این بود که 'اوه ، نه!' بنابراین ، من خیلی خوشحال شدم که می توانم در این آواز بخوانم. دوستش داشتم بهترین روز را داشتم کن مشغول فیلمبرداری بود والاندر . او جایی در بالتیک بود و اسکایپ را نیز روشن کرده بود ، به طوری که وقتی من آهنگ را ضبط می کردم ، در کنار من بود و از طریق اسکایپ به من نت می داد. و من آهنگ هلنا را نیز دوست داشتم. خیلی باحاله وقتی آهنگ را شنیدم خیلی عصبی شدم. فکر می کردم یک فاجعه خواهد بود. خدا را شکر برای طنین.

آیا در مورد فصل بعدی چیزی شنیده اید دونتون ابی ، و آیا این آخرین فصل خواهد بود؟

جیمز: نمی دانم. در واقع نمی دانم امیدوارم اینطور نباشه. امیدوارم جولیان [فلوس] برای همیشه ادامه بدهد. عاشقشم! من همچنین فکر می کنم ، تا یک نقطه خاص ، ما نمی توانیم اینقدر پیر شویم.

اما ، آیا شما خوشحال هستید که برگردید؟

جیمز: بله ، من واقعاً هیجان زده هستم. من نمی دانم هنوز در چه ظرفیتی قرار دارد. من نمی دانم چه چیزی نوشته است. اما امیدوارم که این پایان کار نباشد.

سیندرلا از 13 مارس در سینماها اکران می شودهفتم.