Claes Bang on 'The Burnt Orange Hersy' و The Possibility of 'Dracula' Season 2

چه فیلمی را ببینید؟
 

او همچنین در مورد کار روی فیلم بعدی رابرت اگرز، «مرد شمالی» صحبت می‌کند که آن را «خیلی ترسناک و خونین» می‌خواند.

[یادداشت سردبیر: این مصاحبه در ابتدا در 5 مارس 2020 منتشر شد.]

از کارگردان جوزپه کاپوتوندی ، مهیج سکسی بدعت نارنجی سوخته جیمز فیگوئراس منتقد هنری را دنبال می کند ( کلاس بنگ ) مردی جذاب و جاه طلب که سقوط از نعمت هنوز زندگی او را تیره می کند. علاقه او با ملاقات با برنیس هالیس مرموز تحریک می شود. الیزابت دبیکی ، که او از او می خواهد که او را در سفر به دلال هنری ثروتمند جوزف کسیدی (Joseph Cassidy's) همراهی کند. میک جگر ) ویلایی در دریاچه کومو، بدون اینکه متوجه شود که از او انتظار می رود تابلویی را از هنرمند افسانه ای اما گوشه گیر جروم دبنی بدزدد. دونالد ساترلند ).

در طول این مصاحبه تلفنی یک به یک با Collider، کلاس بنگ بازیگر دانمارکی در مورد این که این فیلمنامه چقدر ورق زد، شیمی طبیعی او با الیزابت دبیکی، به اشتراک گذاشتن صحنه هایی با نماد راک، میک جگر و بازیگر کهنه کار دونالد ساترلند، در حال بازی صحبت کرد. شخصیتی که بخشی از آن قهرمان و تا حدی شرور است، و از دست دادن کنترلی که بر محصول نهایی دارید، زمانی که یک بازیگر هستید. او همچنین در مورد امکان فصل دوم صحبت کرد دراکولا ، به سمت شلیک کردن رابرت اگرز 'فیلم بعدی مرد شمالی ، چرا او دوست دارد با کارگردان کار کند دیوید لینچ ، و چه چیزی او را به یک پروژه جذب می کند.

برخورد دهنده: این چنین است داستان جالب برای تماشا وقتی نوبت به شما رسید و فیلمنامه را خواندید، آیا این یک صفحه ورق واقعی بود؟

کلز بانگ: بله، دقیقا. همین بود. و این دقیقاً همان چیزی است که مرا به سمت آن کشاند. این واقعا یک صفحه برگردان است. مثل خواندن یکی از آن رمان های واقعاً خوب بود که نمی توانید آن را کنار بگذارید. من مجذوب این رابطه بسیار عجیب و پیچیده بین جیمز و برنیس شدم. فقط داشتم میگفتم این چیه؟ خیلی دیوانه است من فقط می خواهم آن را انجام دهم، فورا. من فقط می خواستم همان جا بروم. این جذابیت اصلی بود، در ابتدای آن، واقعا.

شخصیت شما بسیار مرموز است. و سپس، ما برنیس را ملاقات می کنیم و او بسیار مرموز است، مانند شخصیت میک جگر و شخصیت دونالد ساترلند. ما نمی دانیم که کسی واقعاً چه کاری انجام می دهد. آیا این آن را سرگرم کننده می کند یا از آن انگیزه ناشناخته کمی عصبی بودید؟

بانگ: این چیزی است که شما را وادار می کند ادامه مطلب را بخوانید، و همچنین به همین دلیل است که می خواهید آن را تماشا کنید. شما می گویید اینجا چه خبر است؟ من می خواهم بفهمم من فکر می کنم که در واقع محرک آن و جاذبه اصلی آن بوده است. من نگران نبودم که با آن گیج یا خسته شوید زیرا واقعاً نمی توانید آن را بفهمید.

فهمیدن اینکه الیزابت دبیکی انتخاب شد و سپس میک جگر و دونالد ساترلند به آن اضافه شدند، چه حسی داشت؟

بانگ: کار با الیزابت واقعاً بسیار عالی بود. خیلی زود، ما درک متقابلی از تعادل آن رابطه داشتیم. این واقعاً چیزی است که آن فیلم را هدایت می کند، چیزی که با این دو شخصیت در حال رخ دادن است. مهم است که آنها به نوعی مرموز باشند. که آن را به حرکت در می آورد. و انجام تمام آن صحنه ها با او به همان اندازه که امیدوار بودم سرگرم کننده بود. واقعا خیلی باحال بود شما نمی توانید همیشه انتظار داشته باشید که چنین ارتباط یا شیمی با سایر بازیگران یا بازیگران خود داشته باشید، اما گاهی اوقات این اتفاق می افتد. من نیز بسیار ممتاز، اخیرا، در دراکولا ، جایی که من رابطه مشابهی با دالی ولز داشتم. من در آن بخش، با پروژه های گذشته ام، بسیار بسیار خوش شانس بوده ام. واقعا عالی بود و بدیهی است که کار با جگر و ساترلند نیز فوق‌العاده جالب بود. شما این نماد صخره ای را دارید که از در عبور می کند، اما او بسیار متواضع است. او واقعاً می‌خواهد آن را به درستی انجام دهد، و دقیقاً کاری را که برای درست کردن داستان لازم است انجام دهد. اگر روبه‌روی میک جگر می‌نشستم و با او بازی می‌کردم و فکر می‌کردم، اوه، این میک جگر است، پس احتمالاً در حرفه اشتباهی بودم. شما آن را فراموش می کنید، در ثانیه ای که شروع می کنید. وقتی کارگردان می‌گوید اکشن، شما این کار را می‌کنید و مانند هر بازیگر دیگری با او کار می‌کنید.

آیا به عنوان یک بازیگر تحت تأثیر او قرار گرفتید؟ او قبلاً نقش‌های بازیگری را انجام داده است، اما این کار را زیاد انجام نداده است، بنابراین به عنوان یک شریک صحنه چطور بود؟

بنگ: فکر می کنم او شگفت انگیز بود. او خیلی آنجا بود. او در موقعیت بسیار حاضر بود و این چیزی است که شما می خواهید. اینطور نیست که او فوق العاده متفاوت بود. او واقعاً مانند دونالد و الیزابت فوق العاده بود.

در ایفای نقش این شخصیت، آیا احساس می کردید که او را هم به عنوان قهرمان و هم به عنوان شرور، در یک شخصیت تجربه می کنید؟

روزهای گذشته در چه سالی اتفاق می افتد

BANG: بله، درست است، اما شما در روزی که این کار را انجام می‌دهید به آن فکر نمی‌کنید. شما فکر نمی کنید، من قهرمان در حال حاضر هستم، یا من شرور هستم. شما فقط در آن روز آن موقعیت را بازی می کنید. شما تمام صحنه‌ها را انجام می‌دهید، و سپس کارگردان شروع می‌کند به کنار هم قرار دادن آن‌ها و تعادل یک شرور یا یک پسر خوب یا هر چیز دیگری را به دست می‌آورد. اما در روز، واقعاً این است که آن صحنه را اجرا کنید، آن را به درستی انجام دهید، و آنچه را که از آن نیاز دارید به دست آورید، تا با بقیه آن مطابقت داشته باشد، اما این چیزی نیست که من نگران آن باشم. سعی می کنم قبل از شروع تیراندازی به قوس بزرگتر توجه کنم. در روزی که به خودم اجازه می‌دهم فقط آنجا باشم، در لحظه، و روی آن تمرکز کنم، تا موقعیت را به حرکت درآورم و زندگی کنم، تا آنجا که می‌تواند.

تصویر از طریق Sony Pictures Classics

شما قبلاً در مورد این صحبت کرده اید که زمانی که پروژه و شخصیتی را به عهده می گیرید بسیار جاه طلب هستید و می خواهید بهترین کار را انجام دهید، اما از آنجایی که کنترلی بر نتیجه خود فیلم ندارید و واقعاً فقط می توانید عملکرد خود را ارائه دهید. و سپس آن را در دستان فیلمساز قرار دهید، چه زمانی احساس رضایت خلاقانه دارید؟ آیا این در تجربه ای است که در طول فیلمبرداری دارید؟

بنگ: اوه، آره. بسیاری از روزها، وقتی به خانه می روید، می گویید، بسیار خوب، این در واقع کار کرد. فکر کنم امروز گرفتیم اما به همان اندازه روزها وجود دارد که شما می خواهید، لعنتی، آیا ما به آنچه نیاز داشتیم رسیدیم؟ این روند آن است. این چیزی است که در مورد این شغل وجود دارد. داستان‌سرایی واقعی زمانی شروع می‌شود که مردم شروع به تطبیق فیلم با هم می‌کنند، و این چیزی نیست که شما روی آن تأثیری داشته باشید. از این نظر، این احتمالاً بدترین بخش فیلمسازی است زیرا واقعاً خارج از کنترل شماست. شما فقط باید بهترین عکس خود را در روز انجام دهید و سپس بنشینید و منتظر بمانید و امیدوار باشید که افرادی که ویرایش را انجام می دهند آن را به درستی انجام دهند. مواقعی وجود دارد که شما می گویید، چگونه به این فیلم رسیدیم؟ اینها انتخاب های عجیبی هستند اما، این نیز یک موضوع سلیقه ای است. مسلم نیست که کاری که می‌کردم کار درستی بود. این فقط چیزی است که شما باید با آن کنار بیایید. این بخش بزرگی از فرآیند است. این یک از دست دادن کنترل واقعاً بسیار سنگین است. من همیشه این را احساس کرده ام. اما اگر نمی توانید این کار را انجام دهید، پس نمی توانید کار را انجام دهید.

آیا بحثی در مورد امکان پخش فصل دوم برای آن وجود داشته است دراکولا ? آیا اصلاً این چیزی است که درباره آن صحبت شده است؟

تماشای آنلاین شورش های جنگ ستارگان به صورت آنلاین

بانگ: این کاملاً چیزی است که فکر می کنم در حال بحث است، اما فکر نمی کنم اصلاً خبری باشد. من چیزی نشنیده ام من بسیار خوشحال خواهم شد که یک [فصل] دیگر را انجام دهم. من دوست دارم با همه آن افراد برگردم و کارهای بیشتری انجام دهم. واقعاً لذت بخش و دوست داشتنی بود، و واقعاً، واقعاً عالی بود. این کاملاً حقیقت است، من در واقع سعی کردم بفهمم آیا چیزی در حال رخ دادن است یا خیر، اما فکر نمی‌کنم آنها هنوز بحث را شروع کرده باشند. فکر می‌کنم اتفاقی که می‌افتد این است که نت‌فلیکس و بی‌بی‌سی در حال ارزیابی نحوه انجام آن هستند، و همه اینها. بنابراین، متأسفانه، در این مرحله نمی توانم چیزی به شما بگویم زیرا نمی دانم. من واقعاً دوست دارم بدانم، و دوست دارم یکی دیگر را انجام دهم، اما هنوز خبری در آن بخش نیست.

هرگز در طول فیلمبرداری هیچ صحبتی در مورد اینکه کارها کجا می توانند پیش بروند وجود نداشت؟

بانگ: فکر می‌کنم ما در مورد اینکه آیا مایل به انجام آن هستیم صحبت کردیم، اما اینطور بحث نشده است، نه. ما کمی با آن سرگرم شدیم، حالا که او واقعاً می تواند زیر نور خورشید بایستد، شات آغازین سری دوم دراکولا است، در ساحلی در مکزیک، با یکی از آن چیزهای فویل حلبی که روی صورت خود می گیرید. ، تا خورشید همه جای شما را بگیرد.

شما همچنین قبلاً گفته بودید که دوست دارید با دیوید لینچ، که فیلمساز مورد علاقه شخصی من است، کار کنید. چه چیزی در او به عنوان یک فیلمساز علاقه مند است؟

بانگ: من فکر نمی کنم که او دیگر کار می کند. خواندم که او متوقف شده است. اما من تمام جهان او را بسیار بسیار جذاب می دانم. رمز و راز و آن کیفیت بسیار شبیه رویا، که هنوز هم بسیار واقعی و اشباع شده است و واقعاً عجیب است، اما من آن را دوست دارم. این شگفت انگیز خواهد بود که بخشی از آن باشید. فیلم‌های او از جمله فیلم‌های مورد علاقه من هستند، بنابراین خیلی خوب است. من واقعا دوست دارم این نوع کار را انجام دهم.

آیا می دانید در آینده چه چیزی در انتظار شماست؟ آیا در حال حاضر روی چیزی کار می کنید یا می دانید کار بعدی شما چیست؟

بنگ: وقتی کارم با پرس برای تمام شد بدعت نارنجی سوخته ، من به بلفاست می روم تا آماده سازی و فیلمبرداری فیلمی به نام مرد شمالی ، که فیلم بعدی رابرت اگرز است - مردی که این کار را کرد فانوس دریایی و ساحره . این بر اساس حماسه دانمارکی قدیمی شاهزاده هملت است. بنابراین، این همان کاری است که من دارم انجام می دهم.

چه شخصیتی را در آن بازی می کنید؟

بانگ: حماسه قدیمی هملت همان چیزی است که شکسپیر پیدا کرد و به آن تبدیل شد هملت . من برادر بدی هستم که برادر ناتنی ام را می کشم و پادشاهی او را به دست می گیرد و همسرش را می دزدد. من اساساً کلودیوس هستم هملت ، او فقط در اینجا چیز دیگری نامیده می شود. داستان نیز کمی متفاوت است. این نیست هملت . می توان گفت این بیشتر در خانواده نمایش یونانی است. خیلی ترسناک و خونین و واقعا سنگین خواهد بود چون همدیگر را می کشند.

تصویر از طریق نتفلیکس

در این مرحله از زندگی و حرفه شما، چه چیزی شما را به یک پروژه علاقه مند می کند؟ آیا برای شما همیشه با فیلمنامه شروع می شود یا بیشتر از اینهاست؟

بانگ: درباره فیلمنامه و مردم است. در مورد محتوا است. واقعا هست. من اخیراً مفتخرم که کارهای زیادی انجام دهم. همیشه همینطور خواهد بود این همیشه از نظر مفهومی، فیلمنامه و سپس عاقلانه پرسنل خواهد بود. همه چیز برای من همین است.

تماشای پروژه‌هایی که انجام می‌دهید بسیار سرگرم‌کننده است، زیرا در نقش شخصیت‌هایی بازی می‌کنید که بسیار پیچیده هستند و لایه‌های زیادی در آنها وجود دارد، که واقعاً می‌توانید به آن‌ها بپردازید. به عنوان یک بازیگر، آیا این ایده آل است؟

بانگ: اوه، بله، البته که همینطور است. از این نظر، دراکولا به نوعی ساده تر بود. میدونی اون چیه من فکر می کنم همه چیز بسیار جالب است. بدعت نارنجی سوخته و مربع تقریباً فوق واقع گرا و واقعاً طبیعت گرایانه بودند. و با دراکولا ، این واقعیت افزایش یافته یا افزوده است، زیرا واقعا واقعی نیست. این فانتزی است، و به چیز دیگری نیاز دارد، عاقلانه رفتار کردن. این یک عبارت متفاوت است که کمی برجسته تر است، و این نیز واقعاً جالب است. من همه نوع را دوست دارم. من در سه، چهار یا پنج سال گذشته بسیار خوش شانس، بسیار خوش شانس و بسیار ممتاز بوده ام، با آنچه مردم از من خواسته اند انجام دهم. من خیلی نسبت به آن متواضع هستم.

بدعت نارنجی سوخته قرار است از 7 آگوست در سینماها اکران شود.