کریستن استوارت و گرت هدلوند در جاده صحبت می کنند ، تماشای صحنه های برهنه با والدین و طرفداران گرگ و میش

چه فیلمی را ببینید؟
 
گرت هدلوند و کریستن استوارت در جاده صحبت می کنند ، تماشای صحنه های برهنه با والدین و طرفداران گرگ و میش. On Road در 21 دسامبر افتتاح می شود.

بهترین فیلم های درام در نتفلیکس 2019

به کارگردانی فیلمساز تحسین شده والتر سالس ( خاطرات موتور سیکلت ) و براساس رمان نمادین توسط جک کرواک ، در جاده داستان تحریک آمیز سال بهشت ​​را روایت می کند ( سام رایلی ) ، نویسنده جوانی که زندگی وی متزلزل شده و سرانجام با ورود دین موریتری با روحیه آزاد و نترس دوباره تعریف می شود ( گرت هدلوند ) و دخترش ، ماریلو ( کریستن استوارت ) در حالی که آنها در تلاش برای شخصی برای آزادی از انطباق و محافظه کاری هستند که در طول آن زمان بسیاری را درگیر خود کرده است ، این دو با ترکیبی از افراد التقاطی روبرو می شوند که برای همیشه آنها را تغییر می دهد. این فیلم همچنین بازیگر است ویگو مورتنسن ، کریستن دونست ، امی آدامز ، تام استوریج ، الیزابت ماس و آلیس براگا . اینجا کلیک کنید برای همه پوشش قبلی ما.

در روز مطبوعات فیلم ، گرت هدلوند و کریستن استوارت ، همبازیانشان در مورد این که چرا این همه علاقه و اشتیاق زیادی به این پروژه داشتند ، چقدر چالش کشیدن در طول سال چسبیدن به چالش ، چگونگی شکستن برهنگی فیلم در فیلم پدر و مادرشان ، ایده آل ها بود از دوره زمانی که آنها می توانند بیشتر با آنها ارتباط برقرار کنند ، مکان های مورد علاقه خود را در تیراندازی ، آنچه طرفداران جوان تر از آن هستند گرگ و میش ممکن است به این فیلم فکر کنید و اینکه چه چیزی می تواند یک سفر جاده ای عالی را رقم بزند. بررسی کنید که آنها چه چیزی برای گفتن پس از پرش داشتند.

س :ال: از آنجایی که شما به سختی این پروژه را نگه داشته اید ، از قبل حتی قبل گرگ و میش ، این چه چیزی است که در مورد ماریلو با شما صحبت کرده است ، که باعث شده هنوز هم بخواهید بخشی از این باشید ، بعد از این همه مدت؟

GARRETT HEDLUND: حضور غیرقانونی در حضور شخصی ، به شما این آزادی را می دهد که مهارها و ترس ها را برطرف کنید ، و با خود و کسی صادق باشید که بیش از گذشته بوده است.

همانطور که می خواستید این کار را انجام دهید ، با گذشت زمان چقدر برای شما سخت بود که به این امر وابسته بمانید؟ چگونه آن چاشنی زندگی ، در آن مدت ، به اطلاع رسانی مسائل برای شما کمک کرد؟

هدلوند: خوب ، سخت نبود که دلبسته بمانیم. این برای من کاری بود که من با اشتیاق می خواستم آن را انجام دهم. وقتی والتر [سالز] مرا درگیر این کار کرد ، از اینکه عضو آن شدم ، بسیار باورنکردنی افتخار کردم. من خیلی از علاقه مندان کتاب بودم و از هشت سال پس از خواندن کتاب تاکنون ، حضور در صحنه سریال دیوانه کننده بود. اما ، از زمانی که مرا انتخاب کردند ، این ایمان را داشتم که ساخته شود ، و این ترس که وجود دارد. همه کمی بیش از حد پیر شدند. این یکی از ترس های من در این زمینه بود زیرا با این قسمت از کتاب ، دین 21 ساله و سال 24 ساله است. ما فیلمبرداری آن را از 25 سالگی شروع کردیم. من 26 ساله آن را روشن کردم. اکنون ، من 28 ساله هستم. وقتی برای اولین بار با والتر روی آن مطالعه کردم ، 22 ساله بودم. اکنون ، با پشت سر گذاشتن چهار سال گذشته ، با آن تجربه زندگی و چاشنی زندگی ، دانش و خرد بیشتری از جهان ، روش کار همه چیز ، مردم و چگونگی دستیابی به خواسته های خود کسب می کنید و آمریکا را کمی بشناسید. کمی بیشتر. بدیهی است که انجام درایوها در سراسر کشور باعث تقویت خرد پشت فرمان ، از بین همه این مکانهای از راه دور ، خراب شده و یک پنی به نام شما نمی شود. این به من کمک کرد تا در آن صحنه ها راحت باشم.

چون راحت شدن با شدت برخی از صحنه های فیزیکی بین شما ، فقط برای اینکه خودتان بتوانید آن صحنه ها را انجام دهید ، آیا تیم هایی از مدیران و نمایندگان در حال بحث بودند که آیا شما باید این کار را انجام دهید یا خیر؟

STEWART: نه

بهترین فیلم هایی که حال شما را خوب می کند

هلدوند: نه. شکنجه برای آنها مجبور نبودن این واقعیت را بپذیرم که الاغ شما برای دیدن کسی بیرون باشد ، اما با اینترنت هرگز از بین نخواهد رفت. اما واقعاً اینطور نبود. این واقعیت بود که به مدت دو یا سه سال ، من می گفتم نه به همه چیزهایی که روی میز می آیند ، و آنها مثل این بودند: 'خوب ، شما بروید و آن فیلم را انجام دهید. امیدوارم آقای سالز خوشحال باشد. در سه سال گذشته کجا بودی؟ ' این تنها چیزی بود. نمایندگان و مدیران بعضی اوقات پروژه های اشتیاق را تحقیر می کنند.

هدلوند: مادر و خواهرم آن را در کنار من تماشا کردند.

استوارت: بله ، این واقعاً یک تجربه جالب بود.

هلند: خنده های زیادی وجود داشت. نمی دانم این چیز خوبی بود یا چیز بدی بود. نمی دانم این خنده ها از روی عصبی بودن بود یا متن واقعی آنقدر طنزآمیز بود.

STEWART: برای من ، من فکر می کنم همه واقعاً خوشحال بودند که ساخت فیلم چند سال طول کشید. مادرم به کن آمد. او آن را دوست داشت. او واقعاً افتخار می کرد. من هنوز در مورد این موضوع با پدرم صحبت نکرده ام ، واقعاً من فکر می کنم به Rileys خوش آمدید تماشای آن برای والدین احتمالاً دشوارتر بود. بعد از آن فیلم نسبت به همه چیز خیلی حساس بودم. آن شخصیت واقعاً زیر پوست من راه پیدا کرد. من نه فقط در مورد هر چیز آشکارا جنسی ، بلکه در مورد یک دختر جوان خیلی حساس بودم. این مرا لرزاند و فکر می کنم والدینم نیز احتمالاً چنین احساسی داشتند. این چیزی نبود که در مورد آن صحبت کنیم. خنده دار است که از چشم یک فرد خارجی صحبت شود. این مانند این است که: 'نشستن و تماشای الاغ با مادرت باید عجیب باشد' ، اما در داخل آن خیلی عجیب است. نمی خواهم بگویم مثل این است که من شخص دیگری را تماشا می کنم زیرا آنچه من در مورد کارم دوست دارم این است که شما می توانید مطالبی بخوانید و جنبه هایی از زندگی را که با آنها ارتباط دارید پیدا کنید ، که کاملاً نمی دانید در خود دارید ، و این می تواند گریه شما را شوکه کند. روند ساخت یک فیلم در یافتن دلیل پاسخ شما به این روش است. احساس نمی کنم که شما هرگز با شخص دیگری بازی می کنید ، اما چون این کار معمول شما نیست ، بیشتر شبیه این است که از شخص دیگری مراقبت می کنید. شما در قبال آن شخص چنین مسئولیتی دارید. آسان است که در این مورد بالغ باشید. قرار دادن آن در یک زمینه و احساس محافظت از آن آسان است.

هدلوند: من فکر می کنم تنها چیزی که برای پدر و مادر سخت تر است این است که مجبور شوند بنشینند و تماشای انجام یک صحنه در حال مرگ را تماشا کنند. من در سه فیلم مرده ام ، و مادرم به من التماس می کند ، 'فقط به من بگو که در پایان نمی میری.' تا او را وادار کند که تماشا کند من سام هستم ، به او گفتم این یک کمدی است. او با بهترین دوستش و جیبهای پر از کلینکس برگشت و گفت: 'تو پسر عوضی!'

فکر می کنی یک جوان تر است گرگ و میش فن باید باشد ، قبل از اینکه آنها ببینند در جاده ؟

هلدوند: من فکر می کنم رتبه بندی کمی آن را محدود می کند.

بهترین فیلم های مهیج قرن 21

STEWART: من فکر می کنم قانون واقعی این است که ، اگر با پدر و مادر باشید ، اگر بیش از 13 سال سن داشته باشید ، می توانید بروید و یک فیلم با درجه R ببینید ، حدس می زنم این به پدر و مادر شما بستگی دارد و شما کی هستید هستند. خوندم در جاده وقتی 14 ساله بودم ، بنابراین نمی دانم والدین من هرگز نخواسته اند مرا از دنیایی که در آن زندگی می کنیم پناه دهند ، بنابراین من احتمالاً فرد مناسبی برای پرسیدن نیستم. فکر می کنم ، اگر تمایل به دیدن آن دارید و والدین شما نمی خواهند آن را ببینید ، پس آن گاو را کنار شاخ ها بگیرید.

آیا گفتگو با افرادی که از علاقه مندان به این کتاب هستند کاملاً با علاقه مندان به این کتاب متفاوت است گرگ و میش حق امتیاز؟

STEWART: من خیلی مکالمه درگیر با آنها ندارم گرگ و میش طرفداران واقعاً نادر است بعضی اوقات دخترانی که سایت های طرفداران را اداره می کنند وارد می شوند و مصاحبه می کنند و من کاملاً دوست دارم این کار را انجام دهم. اما ، من متوجه می شوم که بسیاری از مردم که با آنها صحبت می کنم و اکثر روزنامه نگاران که با آنها می نشینم بسیار زیاد هستند در جاده طرفداران احساس می کنم که آنها حتی به آن داستان ها اختصاص داده شده اند زیرا آنها به آن علاقه دارند. من توانسته ام با خیلی از افراد پرشور صحبت کنم در جاده طرفداران تفاوت در این است که چیزهای زیادی برای احساس کردن وجود دارد گرگ و میش ، و این معمولاً تجربه من ، داشتن تبادلات فردی با آن طرفداران است. شما فقط آن را احساس می کنید. اما با در جاده ، چیزهای زیادی برای صحبت وجود دارد

شخصاً با کدام ایده آل های بیتنیک ارتباط برقرار می کنید؟

متن جک کرواک نامه ای عاشقانه به دین موریارتی است. آیا این همان چیزی بود که هنگام مطالعه کتاب برای اولین بار به دست آوردید؟

هلدوند: خوب ، این کتاب بسیار شبیه نامه های زیادی است که آنها با یکدیگر رد و بدل کرده اند ، از نیل [کسادی] به جک [کرواک] و از نیل [کسادی] تا [آلن] گینزبرگ. عشق برادرانه آنجا بود. عشق بین گینزبرگ و نیل وجود داشت. صداقت از طریق بیان کاملاً همه چیزهایی بود که از نظر روحی و جسمی در اطراف آنها جریان داشت ، از جایی که آنها از آنجا می آمدند به جایی که می رفتند. آنها چنان اشتیاق داشتند که همه چیز را از اعماق اعضا parts روحشان گرفته تا یکدیگر بیان کنند. این همان چیزی است که فکر می کنم همه جذب آن شده اند. این احساس صادق بودن بیش از گذشته و آزاد بودن بود. شما باید مهارها و ترس ها را برطرف کنید ، تا از این طریق به زندگی نزدیک شوید. این همان چیزی است که من واقعاً جذب این کار شده ام. پرداختن به چنین دوران شگفت انگیزی - اواخر دهه 40 و 50 - - چیزی بود که بیشتر از همه عاشقانه آن را دوست داشتم. پیتر اوتول یک بار گفت که ایده او درباره بهشت ​​قدم زدن از یک اتاق پر از دود به اتاق دیگر است ، و این چیزی است که این دوره زمانی همیشه به نظر می رسد. همه این عکس های سیاه و سفید از افرادی که عرق می کشند ، در این لباس های باورنکردنی وجود دارد. همه مردان کت و شلوار و کلاه به سر داشتند و همه زنان از این لباس های خارق العاده استفاده می کردند و آنها بدون مراقبت در دنیا می رقصیدند ، یا اینطور که به نظر می رسید. ما فکر می کنیم ، اگر یک عکس سیاه و سفید ببینیم ، امروز احتمالاً نمی تواند وجود داشته باشد زیرا همه چیز رنگ است ، اما آیا آنها آن را چنین دیدند؟

شما بچه ها این فرصت را داشتید که به بسیاری از مناطق دور افتاده و جالب این فیلم سفر کنید. کدام مکان مورد علاقه شما بود؟

هدلوند: نمی دانم. همه آنها به نوعی بی نظیر بودند. مکزیک شگفت انگیز بود. از آنجا که ما در اواخر تابستان و پاییز در حال حرکت بودیم ، درست در کنار خفاش ، مونترال با همه سنگفرشها و همه چیز واقعاً زیبا بود. و سپس ، ما باید برف را در زمستان شیلی بگیریم ، و سپس آن را به آرژانتین رزرو کنیم و به پاتاگونیا برویم و به سرزمین No Man برویم. ما باید فقط سه روز هادسون را از طریق کولاک ، در کوههای شیلی رانندگی کنیم ، در حالی که در این تختخواب و صبحانه در دریاچه ای که همیشه مه داشت ، اقامت داشتیم.

STEWART: این دیوانه است که می شنوید فقط دو یا سه روز گذشته است ، زیرا در ذهن من ، یک قسمت بزرگ از زمان بود.

چه برنامه های تلویزیونی را می توانید در hulu تماشا کنید

هلند: و سپس ، نیواورلئان نیز باورنکردنی بود. ما به بایو رفتیم و این ویژه بود.

استوارت: فقط حضور در شهر شگفت انگیز بود.

کریستن ، چگونه در آن زمان راهی برای ارتباط با ماریلو و سبک زندگی او پیدا کردی؟

نسخه های جدید با پرداخت هر نمایش

استوارت: فکر می کنم لوان [هندرسون] از زمان خودش جلوتر بود. به طور کلی ، انتظارات مردم از زندگی آنها ، به روشی شخصی ، کاملاً متفاوت نیست. اینکه بخواهید عضوی از یک گروه باشید ، یک چیز اساسی است. ما حیوانات بسته هستیم. به نوعی ، او آرمان های بسیار متعارفی نیز داشت. او این توانایی را داشت که زندگی های زیادی داشته باشد ، که لزوما با دیگری اشتباه نمی گرفت. او بالاتر از احساسات نبود. او بالاتر از حسادت بود ، اما بالاتر از احساس آسیب دیدگی نبود. شاید اگر این فیلم در گذشته ساخته می شد ، برخلاف الان ، مردم آنقدر از رابطه جنسی و مواد مخدر شوکه و متعجب می شدند که در واقع آنچه را که فیلم در آن بود از دست می دهند. اکنون ، ما فقط کمی بیشتر از آن را دیده ایم ، بنابراین برای معده خیلی تکان دهنده نیست. گرفتن آن آسان تر است. مطمئناً زمان تغییر کرده است ، اما مردم تغییر نمی کنند. به همین دلیل این کتاب هرگز بی ربط نبوده است. همیشه افرادی وجود دارند که می خواهند کمی بیشتر فشار بیاورند و عواقب آن نیز وجود دارد. در داستان نیز مشهود است. حتی در آن نگاه کوتاه ، در آن لحظه از زمان ، دانستن اینکه چه اتفاقی برای همه شخصیتها می افتد بعد جالب است. او نیل را تا پایان زندگی خود می شناخت و آنها همیشه آنچه را که داشتند تقسیم می کردند. این هرگز از قلب آنها خارج نشد ، حتی اگر زندگی آنها به طرز عجیبی تغییر کند.

چه چیزی را در مورد یک سفر جاده ای خوب دوست دارید ، و چه چیزی می تواند به طور بالقوه یک سفر جاده ای را از خط خارج کند؟

حالا که گرگ و میش حق رای دادن به پایان رسیده است ، چه توصیه ای به سایر بازیگران جوان دارید که ممکن است یک حق پخش بزرگ فیلم را شروع کنند؟

STEWART: شما بهتر آن را دوست دارید ، یا آن را انجام ندهید. برای اینکه پنج سال در یک پروژه باشم ، در پایان دقیقاً همان احساسی را داشتم که هنگام شروع پروژه داشتم. تنها تفاوت این است که اکنون ، در این مرحله ، من آن وزنه را برداشته ام و می خواهم آن را برگردانم. دیگر لازم نیست نگران بلا باشم ، که خیلی عجیب است. او دیگر دوست ندارد روی شانه من بزند.

در جاده با اکران محدود در 21 دسامبر آغاز می شودخیابان.