فیلم های مارول رتبه بندی شده: همه 23 فیلم MCU از بدترین تا بهترین

چه فیلمی را ببینید؟
 
ما در جایی که MCU مبارزه می کند و در آن پیروز می شود ، کشف می کنیم.

به طور کلی ، جهان سینمایی مارول یک دستاورد غیر قابل انکار در سینما است. این کار با یک ایده ساده آغاز شد ، که پس از تیتراژ فیلم پرخطر اول ارائه شد: 'شما بخشی از یک جهان بزرگتر شده اید. شما فقط هنوز آن را نمی دانید. ' این ایده در فیلم هایی شکوفا شد که از یکدیگر عبور می کردند ، گاهی اوقات با نتایج باورنکردنی و بار دیگر با بازدهی کمتر.

من تصمیم گرفتم که به فیلمهای جهان نگاهی بیندازم و آنها را از بدترین به بهترین ها رتبه بندی کنم. احتمالاً با رتبه بندی من مخالف خواهید بود.

23) مرد آهنی 2

تصویر از طریق تصاویر پارامونت

اگر سخنان نیک فیوری به تونی استارک در پایان سال مرد آهنی اعلامیه ای مطمئن درباره اهداف ایجاد 'ابتکار انتقام جویان' بود مرد آهنی 2 در حال بستن بندهای کفش شما و جراحی زیبایی است.

مرد آهنی 2 از تلاش برای انجام کارهای بیش از حد در یک فیلم رنج می برد و به نظر نمی رسد کسی در مورد آنچه که باید اولویت باشد موافق است. بله ، باید زمان کمی برای راه اندازی اختصاص داده شود انتقام جویان ، ولی مرد آهنی 2 با معرفی بیوه سیاه این کار را ناخوشایند انجام می دهد ( اسکارلت جوهانسون ) اما فراموش كردن كه به او شخصيت بدهيم. این چیزهای کولسون را جمع می کند ، که هنوز کمی سفت است ، اما کلارک گرگ تمام تلاش خود را می کند تا کار کند حتی اگر گفتگوی وی بخواند: 'ثور: تابستان آینده!'

انتقام جویان اگر فیلم A کمی بهتر کار کند ، چیزهایی قابل بخشش هستند ، اما مثل هر فیلم مارول ، این فیلم از یک شرور ضعیف با انگیزه ای شنیع رنج می برد. در حالی که میکی رورک به طور قطع برخی از نفوذ از بین می رود کشتی گیر ، کارگردان جون فورو به تازگی یک بازی اردویی را از بازیگر بدست آورده است ، که به وضوح فکر می کند مواد در زیر اوست ، برخلاف دارن آرونوفسکی ، که بهترین عملکرد را در زندگی حرفه ای رورک کسب کرده است.

این برای این است که چیزی در مورد مسمومیت پالادیوم تونی و اینکه چطور اتفاق افتاده است پدرش چیزی را که می تواند زندگی پسرش را نجات دهد ، اختراع نکرد ، آن را ده ها سال قبل از اینکه پسرش آن را کوچک کند ، بسازد و سپس برنامه ها را در یک جدول پنهان کند. این باعث می شود که شما فکر کنید آیا هوارد استارک ایده انقلابی دیگری را در مبلمان قرار داده است؟

یکی از جنبه های مداوم بزرگ از مرد آهنی 2 است سام راکول جاستین هامر ، و منطقی است با توجه به اینکه او تقریباً از غرق شدن کشتی هر چیز دیگری که در اطراف او باشد آزاد شده است. او گرفتار نشده است انتقام جویان کسب و کار ، او تقریباً عملکرد غیررسمی رورک را مسخره می کند و از انجام همه کارها به نظر خوب می رسد. اما وقتی بازیگری که حتی اسکناس بالاتری هم دریافت نمی کند کسی است که فیلم را می دزد ، مشکلی پیش آمده است.

22) دکتر استرنج

تصویر از طریق مارول

دکتر استرنج یک جانور عجیب است به نظر می رسد که در کنار هم سنگ فرش شده است به گونه ای که با ضربات آشنای فیلم های قبلی مارول - به ویژه قابل قبول است مرد آهنی و نگهبانان کهکشان - اما با وجود این که قهرمان اصلی اش را در دنیایی جادویی قرار می دهد ، احساس ناگهانی و جالب نیست. به نظر می رسد که مارول به کتاب آشنایی نزدیک مانده است زیرا آنها می دانستند که با 'جادو' کمی جهش می کنند ، اما وقتی زمان ساخت این جادو فرا رسید ، کاملاً جالب نبود.

من دشواری استرنج را با جادو درک می کنم ، زیرا سحر و جادو به قوانین احتیاج دارد وگرنه همه چیز از هم می پاشد. همانطور که گفته شد ، فیلم خیلی زیاد به داستان 'پسر کاکایی پسر خوبی تبدیل می شود' که مارول قبلاً انجام داده است متکی است و این کار را به طرزی عمدتا غیر جالب انجام می دهد. بندیکت کامبربچ در نقش اصلی خوب است ، اما همیشه احساس 'وجود داشته است ، انجام شده است' با فیلم حتی صحنه های اکشن چشم نواز آن که احساس می کند یا از آن جدا شده است وجود دارد جک کربی یا شروع روی استروئیدها.

بزرگترین نقطه قوت فیلم در زیر مضمون موضوعی آن است ، جایی که قوس استرنج در حال یادگیری است که باید با شکستن او مشکلی نداشته باشد. اگرچه فکر می کنم فیلم می توانست کمی بیشتر به این موضوع متمایل شود ، اما من هنوز دوست دارم که اوج فیلم Strange باشد - مردی که زندگی خود را صرف مبارزه با مرگ کرده است و برای نجات بشر در آغوش مرگ است. بله ، تمایل به فدا کردن زندگی یک بخش استاندارد از قهرمانان MCU است ، اما عجیب این کار را روی overdrive انجام می دهد و در واقع برای کمان شخصیت معنی دارد.

اما در کل ، دکتر استرنج تا حد زیادی ناامید کننده است این یک بازیگر فوق العاده را هدر می دهد ، شخصیت هایی عمدتا غیر جالب دارد و تلاش می کند تا حس شوخ طبعی را که در اکثر فیلم های دیگر مارول پیدا شده پیدا کند. قدم زدن از دکتر استرنج اولین باری بود که با یک فیلم مارول احساس کردم ، 'بله ، اگر ما دنباله ای برای این کار نگیریم ، خوبم.'

21) هالک باورنکردنی

تصویر از طریق استودیوی مارول

تقریباً ناعادلانه است هالک باور نکردنی در لیست فیلمهای MCU از آنجا که بعد از واقعیت به وضوح به جهان اضافه شد. چند عکس واحد دوم و اضافات وجود دارد که باعث می شود احساس شود بخشی از چیزی بزرگتر است (مانند یک نگاه اجمالی سریع به آرم 'صنایع Stark') ، اما کاملاً مشخص است که به تنهایی بایستد و لزوماً مشکلی ندارد که من عقیده ندارم که فقط به این دلیل که این فیلم ها بخشی از یک جهان مشترک هستند ، به نوعی کمتر هستند زیرا در تمام مدت به طور فعال اشتراک نمی کنند.

مشکل با هالک شگفت انگیز این است که آن را کاملاً متفاوت از فیلم های دیگر است ، و در واقع کمی منفی است. این فیلمی است که وقتی با آن جفت می شود آنگ لی 2003 هالک ، شما را به این فکر می اندازد که آیا این شخصیت می تواند فیلم خودش را حمل کند یا اینکه برای کار در حد کامل خود باید با ابرقهرمانان دیگر جفت شود. شما که به حال خود رها شده اید ، شخصیتی دارید که ابرقدرت خودش را رد می کند و در بهترین حالت احساس دوگانگی می کند. شما به شخصیت های دیگری احتیاج دارید تا آن را به عنوان نیرویی برای همیشه ترسیم کرده و به بروس بنر تنها بپردازد.

هالک باور نکردنی در MCU خیلی زود است که بتواند از این نوع پویایی بهره ببرد ، بنابراین راحت است و در نتیجه فاقد لحن ، صدا و نگرش مناسب به کیفیت به عنوان یک فیلم مناسب جهانی مارول سینمایی است. تا زمان ویلیام هرت ظاهر می شود جنگ داخلی ، این تنها فیلمی است که بازیگرانش در فیلم های دیگر مارول حضور ندارند. ادوارد نورتون به عنوان بنر قابل قبول است ، اما مارک روفالو در یک نسخه کاملاً کامل از شخصیت بسیار بهتر است. به نظر می رسد که مارول نمی دانسته هنوز با هالک چه چیزی دارند ، بنابراین همه چیز کمی خارج از مرکز است.

این باعث نمی شود هالک باور نکردنی یک فیلم 'بد' به همان اندازه که یک فیلم متوسط ​​و دردناک است که دائماً سعی در تطبیق لحن و شخصیت اصلی خود دارد و گرچه هنوز فیلم قبلی را کشف نکرده است ، ما حداقل با فیلم دوم به مکان خوبی رسیده ایم.

20) مرد مورچه ای

تصویر از طریق استودیوی مارول

وقتی شما در نظر بگیرید که پیش تولید خشن داشته است ، مرد مورچه ای خیلی بهتر از آنچه که می توانست رقم بخورد همینطور که گفته شد ، هنوز هم مانند فیلمی احساس می شود که در بین دو دیدگاه گیر کرده است و دیدگاهی که در آن قرار گرفته هیجان انگیزتر این دو نیست. این سعی در نشان دادن حسن نیت نسبت به ادگار رایت ، و من مشتاقم ببینم چه کارگردانی پیتون رید وقتی اجرای کامل نمایش را انجام دهد ، انجام خواهد داد مرد مورچه ای و زنبور ، اما نسخه او از مرد مورچه ای احساس می شود به فیلم اولین Heist من محروم شده است.

این الزامات ژانر را برآورده می کند ، اما به روشی ساده انگارانه آنها را برآورده می کند که احساس می کند بزرگترین موفقیت این است که کوین فیژ می تواند اشاره کند مرد مورچه ای به عنوان نمونه ای از گفتن 'ما فیلم های ابرقهرمانی نمی سازیم. ما فیلم های Heist می سازیم 'و سپس مقایسه می کند کاپیتان امریکا: سرباز زمستان به یک هیجان سیاسی دهه 70 میلادی حتی اگر این فیلم ها فقط به معنای ضعیف ترین ژانر فیلم های مشابه هستند. گفتن آن عادلانه تر است مرد مورچه ای یک فیلم ابرقهرمانی از دریچه ژانر Heist است و وقتی انتظارات خود را بررسی کردید ، بسیار لذت بخش است.

و با این حال (بدون جناس) ، این احساس وجود دارد که مرد مورچه ای باید بزرگتر شود این سهم های فوق العاده ای دارد - پدری که می خواهد راه خود را به زندگی دخترش بازگرداند - و این یک پاک کننده خوب پالت پس از اوج 'چهار چیز بزرگ از آسمان است که سقوط خواهد کرد' از چهار فیلم قبلی MCU است. و با این وجود شخصیت پیچیده ای با اسکات لانگ به ما نمی دهد ( پل رود ) ، دارن کراس ( کوری استول ) یک شخصیت شرور نیست ، و قلمرو کوانتومی می توانست یک مکان روانگردان بسیار هیجان انگیز باشد ، اما در عوض یک کالیدوسکوپ زیبا است.

خوشبختانه ، فیلم در نهایت به چیزی عالی تر در اطراف خم ، و در حالی که اولین فیلم است ، اشاره می کند مرد مورچه ای ممکن است به هر آنچه می خواست نرسد ، اما به عنوان یک فیلم کوچک مارول موفق می شود که علی رغم برخی کاستی های آشکار ، هنوز هم موفق به جذابیت شود.

19) مرد مورچه ای و زنبور

تصویر از طریق استودیوی مارول

مرد مورچه ای و زنبور تقریباً شبیه اول است مرد مورچه ای از آنجا که برای مشاهده پس زمینه مناسب است. در واقع توجه کامل شما را نمی طلبد زیرا این فقط یک احمق احمقانه و احمقانه است ، و گاهی اوقات بیش از اشکال است. ما همیشه به سهام جهانی پایان نمی دهیم انتقام جویان فیلم ، و به نوبه خود ، مرد مورچه ای و زنبور در بیشتر موارد حتی آنتاگونیست هم ندارد. این یک فیلم کپر است که در آن Macguffin یک ساختمان است ، و سپس شما Paul Rudd و Evangeline Lilly را از یکدیگر بیرون می کشید.

نکته جالب اینجاست که هیچ چیز خاصی در فیلم به یاد ماندنی وجود ندارد. پیتون رید با بازی در اندازه نسبی شخصیت ها و اشیا job کار خوبی انجام می دهد و این یک داستان خوب در مورد خانواده ای است که پس از 30 سال فاصله از یکدیگر سعی در اتحاد دوباره دارند. با این وجود ، با وجود همه احساسات عاطفی ، این یک فیلم است که هیچ چیز ، از جمله خودش را جدی نمی گیرد. این مانند ثور است: راگناروک منهای تصاویر چشمگیر - همیشه با هزینه همه چیز دیگر به دنبال خنده است. در مورد فیلم هیچ چیز بدی وجود ندارد و کمدی های گوف بال جایگاه خود را دارند ، بنابراین این یکی از مواردی است که من بدم نمی آید دوباره از آن بازدید کنم حتی اگر لحظه شروع اعتبارات از بین برود.

18) ثور

تصویر از طریق استودیوی مارول

ثور به نظر می رسد کاملا ضد تعقل است: اینجا یک خدای نورس است. او قدرت های عالی دارد. حالا بیایید اکثر این فیلم ها را از او سلب کنیم و او را در نیومکزیکو بچسبیم.

درس فروتنی ثور در سرزمین افسون حداقل توسط این کارگردان معتدل است کنت براناگ ، علی رغم داشتن ایده فوق العاده ضعیف برای استفاده مداوم از زاویه های کانتین در هنگام فیلمبرداری ، اما وقتی نوبت به انتخاب بازیگران می رسید ، به ویژه کریس همزوورث و تام هیدلستون . موفقیت بیشتر MCU آنقدر به عهده این دو بازیگر است که اگر این قسمت را به هم بزنید ، فیلم های دیگر متضرر می شوند. همین مسئله را می توان در مورد انتخاب بازیگران فیلم های دیگر نیز گفت ، اما برانا اساساً دو ناشناخته را پیدا کرد و اطمینان داشت که آنها می توانند به عنوان پلی بین قلمرو بلند آسگارد به پیش پا افتاده ترین مکانهای کره زمین عمل کنند. او کاملاً موفق شد و وقتی همزورث پوزخند زد ، شما اهمیتی نمی دهید که این فیلم ابرقدرت های او را از بین برده است. وقتی هیدلستون جیب می زند ، شما عاشق این هستید که در یک اختلاف بزرگ خانوادگی در آسگارد قرار بگیرید.

متأسفانه ، بقیه فیلم به اندازه دو شخصیت اصلی آن قوی نیست (من لوکی را به اندازه Thor به عنوان یک نقش اصلی در نظر می گیرم ، این یکی از دلایل موفقیت شخصیت به عنوان یک شرور است ؛ مارول باید واقعاً توجه داشته باشد که چگونه آنها این شخصیت را درست انجام داد و آن را در مورد دیگر مخالفان خود اعمال کرد). در حالی که برانا موفق می شود آسگارد را زنده کند ، که یک کار چشمگیر است ، اما همه چیز روی زمین نسبتاً لنگ احساس می شود.

علاوه بر این ، با گذشت زمان ، ما دیدیم که تمایل ثور برای فدا کردن خود یک ویژگی منحصر به فرد نیست ، بلکه کاری است که ابرقهرمانان مارول می خواهند در اوج هر فیلم انجام دهند. اگر این تنها چیزی است که برای استفاده از Mjolnir لازم است ، بیش از Thor ، Vision و Captain America باید قادر به برداشتن چکش باشند.

17) ثور: دنیای تاریک

تصویر از طریق استودیوی مارول

می توانید لحظه دقیق آن را مشخص کنید تور: دنیای تاریک از شعار بودن به یک فیلم خوب تبدیل می شود. کل فیلم در مراسم تشییع جنازه Freya برپا می شود (کشتن یک شخصیت زن برای ایجاد انگیزه در قهرمانان مرد شما یک گروه خسته است ، اما یک فیلم کاملاً معیوب است) ، اما مدتی طول می کشد تا فیلم به آنجا برسد. ابتدا باید Sad Thor را تمیز کنید و نه حوزه را پاکسازی کنید ، به دلایلی به طور ناخواسته هوگن را ریخت ، جین در اطراف زمین پرسه زد ، لوکی در سلول محبوس شد و یک شرور مارول کسل کننده دیگر که از کمبود شخصیت رنج می برد.

اما بعد از تشییع جنازه فریا و لوکی از اسارت ، فیلم بلند می شود و انرژی پیدا می کند. بین ثور و تور: دنیای تاریک ، فقط داشتن ثور یا حتی ثور و جین کافی نیست. شما باید رابطه ای بین ثور و لوکی داشته باشید زیرا این فیلم ها از همین جا قدرت خود را می گیرند. حتی پس از 'مرگ' لوکی ، حضور او همچنان به عنوان یک نیروی محرک برای ثور احساس می شود و فیلم انرژی را که در روابط آنها یافت می کند ، حفظ می کند.

همچنین واضح است که چه ثور فیلم ها بیش از هر چیز نیاز به شوخ طبعی دارند. نیمه اول بسیار دور و دور است ، اما نیمه دوم نبض پیدا می کند و شوخی های زیادی را ایجاد می کند و لحظات کمی به یادماندنی می دهد که به فیلم شخصیت می بخشد. بله ، از بعضی نظرها می تواند کمی چوب دستی باشد ، اما ثور نباید اینقدر جدی بگیرد وقتی مخاطب بین بعدی است ، این در مورد تمام جدیتی است که این فیلم ها از عهده آن برمی آیند و بهتر است به خدای تندر اجازه دهید تا کمی سرگرم شود.

16) کاپیتان مارول

تصویر از طریق دیزنی

کاپیتان مارول تقریباً هم تراز است ثور شاید کمی لبه داشته باشد زیرا یک اتفاق کمدی خوب بین Captain Marvel ( بری لارسون ) و نیک فیوری ( ساموئل ال جکسون ) اما در کل ، شما شخصیتی دارید که بسیار بهتر از فیلم اولیه اش است. از کارگردانی تا فیلمنامه ، هیچ چیز پیرامون او واقعاً با آنچه لارسون برای شخصیت به ارمغان می آورد و چگونگی زنده شدن کارول دانورز مطابقت ندارد. و این مهم است! تصور کنید که رابرت داونی جونیور را به عنوان مرد آهنی یا کریس ایوانز به عنوان کاپیتان آمریکا یا کریس همسورث در نقش ثور بدست نیاورید. مطمئناً ممکن است بازیگر دیگری در آنجا حضور داشته باشد که بتواند کار را انجام دهد ، اما این افراد برای نقش هایشان کاملاً مناسب بودند و لارسون نیز همینطور.

فقط آرزو می کنم فیلمی که او در آن حضور داشت بهتر باشد. کارگردانان آنا بودن & رایان فلک استعداد و تخیل مورد نیاز فیلم را به خصوص با توجه به تنظیمات کیهانی آن به ارمغان نیاورید. کارگردانانی مانند جیمز گان و تایکا وایتیتی توانستند جنبه کیهانی جهان سینمایی مارول را احساس عجیب و غریب کنند و احساس عجیب و غریب کنند ، اما هیچ یک از این جسارت ها در اینجا و جهان وجود ندارد ، خواه زمین 1995 باشد یا کیهان احساس افسردگی دنیوی کند. شما همچنین این مسئله را دارید که علی رغم قدرت خیره کننده کاپیتان مارول ، اکثر قطعات تنظیم شده بسیار ضعیف هستند و نمی توانند مهارت های او را کاملا چشمگیر کنند.

فیلمنامه همچنین از تلاش برای پوشاندن داستان اصلی رنج می برد ، و گرچه قابل درک است که آنها می خواستند از نظر ساختار کمی چیزها را با هم مخلوط کنند ، اما در نهایت تصمیمات فیلمنامه نویسان کاپیتان مارول را از قوس محروم می کند. او از شخصی عبور می کند که واقعاً گذشته خود را به یاد نمی آورد و از قدرت خود به طور کامل استفاده نمی کند ، به کسی می رود که گذشته او را به یاد می آورد و از قدرت خود استفاده کامل می کند. این به خصوص راضی کننده نیست و تنها دلیلی که حتی از راه دور هم کار می کند این است که ما در حال ریشه یابی برای کاپیتان مارول به عنوان یک شخصیت هستیم حتی اگر داستان به نوعی او را ناامید کند.

15) کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

تصویر از طریق استودیوی مارول

خیلی دوست داشتم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی اولین باری که آن را دیدم ، و هنوز هم فکر می کنم که کارهای بسیار خوبی در جریان است. من فکر می کنم این شخصیت شخصیت های اصلی خود را با اشتباه قرار دادن آنها نشان می دهد و با این وجود بدون در نظر گرفتن آنها همچنان دوست داشتنی هستند. من بیرون نمی روم جنگ داخلی متنفر از کاپیتان آمریکا یا مرد آهنی ، و من امیدوارم که آنها بتوانند اوراق قرضه را ترمیم کنند. این فیلمی است که مخاطرات خارج از مرگ و زندگی را پیدا می کند ، و آنچه در انتظار است نه تنها یک همکاری بلکه انتقام جویان است. مسلماً ، ما می دانیم که در نهایت انتقام جویان فراخوانی می شوند ، اما اکنون جنگ بینهایت باید با عواقب مقابله کند.

که می شود گفت، جنگ داخلی تلاش می کند تا تکرار نمایش ها را تحمل کند. این فیلمی است که ایده های جالبی درباره نظارت دولت و اینکه آیا مسئولیت شخصی نسبت به همه از مسئولیت شخصی نسبت به یک فرد بیشتر است ، دارد اما برای رسیدن به این لحظات واقعاً کنار می زند. این یک فیلم بزرگ است که مانند یک فیلم بزرگ احساس می شود و در برخی نقاط مانند یک فیلم بزرگ بی نظیر است. قسمت های متحرک زیادی وجود دارد و گرچه دریافت بازدهی مانند نمایش مرد عنکبوتی بسیار خوب است ، همچنین برای معرفی مجدد مرد عنکبوتی باید فیلم خود را متوقف کنید. شخصیت از نظر موضوعی مهم است ، اما همچنین کمی طرفدار دارد.

اما چه چیزی باعث ایجاد مکث بیشتر در من می شود جنگ داخلی این است که این یک فیلم کاملاً شایسته و در عین حال بی شخصیت است. برادران روسی نشان داده اند که در بازی با کتاب مارول مهارت زیادی دارند و این یک کتاب نمایشی است که می گوید: 'مرا از یک اپیزود گران قیمت تلویزیون بساز.' این فیلم ممکن است دارای ایده های بزرگی باشد و می تواند مکالمات را برانگیزد ، اما چیز خاصی به جرات وجود ندارد جنگ داخلی . من فکر می کنم بسته بندی فیلم شما با شخصیت های زیاد خطرناک است ، اما هیچ چیز چالش برانگیزی در مورد فیلم وجود ندارد. این بمب گذاری است و لحن آن با مقیاس شعارهای آن مطابقت ندارد.

جنگ داخلی هنوز یک فیلم خوب است و موارد زیادی برای آن مفید است ، اما من فکر می کنم وقتی در مقابل سایر فیلم های مارول قرار گرفتم در مقابل محصول ضعیف فیلم های ابرقهرمانی که در سال 2016 گرفتیم ، ایستادن در خود سخت تر است.

14) Avengers: Infinity War

تصویر از طریق استودیوی مارول

از یک طرف ، Avengers: Infinity War بسیار سرگرم کننده است و از نظر جاه طلبی سرسام آور است که تقریباً همه ابرقهرمانان مارول را در یک فیلم واحد جمع کند. همچنین برای مخلوط کردن و تطبیق شخصیت ها بازدهی لذت بخش وجود دارد ، بنابراین می توانید Thor را ببینید که با Rocket و Groot یا Hulk و War Machine در Wakanda قرار دارد. وسعت جهان سینمایی مارول در اینجا به نمایش در آمده است و به راحتی می توان در آن جا گرفت.

اما بزرگترین نقطه قوت فیلم - قرار دادن بیشتر شخصیتهای آن در یک فیلم - در نهایت بزرگترین نقطه ضعف آن است. از آنجا که این تلاش برای جلب همه است ، در نهایت به کسی نزدیک می شود. همه تقریباً همان شخصیتی هستند که در ابتدای فیلم داشتند. هیچ کاتارسیس ، تحقق ، رشد وجود نداشته است. لذت دیدن تماشای شخصیت ها از یکدیگر ، اما برخلاف سایر فیلم های مارول ، جنگ بینهایت در حقیقت چیزی نیست هیچ قوس شخصیتی یا حتی یک قوس موضوعی وجود ندارد که فراتر از زیر سوال بردن اینکه ما چطور برای زندگی ارزش قائل هستیم

خوشبختانه ، یک شرور قوی با Thanos وجود دارد ، که ممکن است انگیزه های او ضعیف باشد (راه حل او برای افزایش جمعیت این است که فقط جمعیت را به نصف برساند) ، اما یک عملکرد دلسوز و خسته از جاش برولین . این فیلم عاقلانه تصمیم می گیرد که از سادیسم شخصیت دور شود و در عوض شخصی را انتخاب می کند که معتقد باشد وی اراده دارد آنچه را که باید انجام شود انجام دهد حتی اگر علاقه ای به انجام آن نداشته باشد. انتقام جویان ممکن است عنوان داشته باشند ، اما این فیلم واقعاً متعلق به ثانوس است.

13) مرد عنکبوتی: دور از خانه

تصویر از طریق Columbia Pictures

در حالی که کاملاً به قوت نیست مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه ، مرد عنکبوتی: دور از خانه آنچه این MCU انجام می دهد مرد عنکبوتی فیلم ها بهترین کار را می کنند ، این است که نگاهی به دنیای MCU از نگاه افراد غیر ابرقهرمان می اندازیم. در حالی که مرد عنکبوتی ( تام هالند ) ممکن است در مرکز عمل باشد ، او توسط افراد عادی احاطه شده است که نسبت به حوادث عظیم پیرامون خود واکنش نشان می دهند که آیا این چیزی است که مخاطب مانند فناوری BARF از آن فراموش کرده است کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی ، یا چیزی حیاتی مانند ضربه محکم و ناگهانی Thanos. دادن زمان به این شخصیت ها باعث می شود MCU واقعی و فراگیر باشد ، نه فقط جهانی متعلق به ابرقهرمان ها که اتفاقاً افراد عادی هم در آن حضور دارند.

دور از خانه همچنین با اطمینان از اینکه شرور ، مانند شرور در آنجا ، می درخشد بازگشت به خانه ، یک رابطه واقعی با دنیای ما دارد. این باید کاملاً سیاسی باشد ، اما با مشاهده اینکه مردم به هر چیزی اعتقاد دارند و اینکه 'دنیای' پس از حقیقت 'بسیار بیشتر از آن که به مردم عادی خدمت کند ، به اشخاص بد قدرتمند خدمت می کند ، تا آنجا که می تواند نزدیک می شود. در حالی که برخی از فیلم های مارول در مورد موضوعاتی مانند خانواده یا مسئولیت هستند ، دور از خانه از یک زیر متن ذاتاً سیاسی طفره نمی رود.

جایی که فیلم در آن تلاش می کند در حال گام برداشتن است. با بردن پیتر و دوستانش در تعطیلات اروپا که پس از آن به یک هیجان انگیز جاسوسی تبدیل می شود ، تنگی و تمرکز بازگشت به خانه ، فیلمی که سنگ های لمسی خود را می دانست (فیلم های جان هیوز) و در نمایش پیتر پارکر به عنوان یک دبیرستان یک شمال واقعی داشت. این تا حدودی در اینجا گم شده است ، و گرچه هنوز مرد عنکبوتی را به مکان های جالبی می برد ، اما فیلم گاهی اوقات مخاطرات شخصی را که باعث می شود این یک اقتباس غنی از شخصیت باشد ، از دست می دهد.

12) مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه

تصویر از طریق Sony Pictures

این فیلم بسیار سرگرم کننده است. برای برخی از طرفداران مرد عنکبوتی ، مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه فیلم مرد عنکبوتی است که آنها منتظر زندگی خود بوده اند و پس از فروپاشی آن توسط ذره ای از بین رفته اند سام رحیمی و مارک وب حق رای دادن چه فیلم های قبلی مرد عنکبوتی را دوست دارید یا نه ، بازگشت به خانه خود را با شرکت در سن دبیرستان پیتر پارکر و دیدن جوانی او به عنوان یک ویژگی مشخص نه تنها در میان فیلم های مرد عنکبوتی ، بلکه به طور کلی در ژانر ابرقهرمان متمایز می کند.

اما چیزی که باعث می شود بازگشت به خانه از هم دور شود ، همه موارد جالب و کوچک است. این واقعاً مرد عنکبوتی به عنوان یک تازه کار و پیتر پارکر به عنوان یک شخصیت کوچک است. او ممکن است بتواند یک ردیف کمد را با یک دست بلند کند ، اما هنوز کوتاهتر از دختری است که او را له می کند. او به جای اینکه از مسئولیت های خود فرار کند یا سعی کند بفهمد چگونه صورتحساب ها را پرداخت می کند ، کاملاً روی تلاش برای قهرمان شدن متمرکز است حتی اگر از نحوه انجام این کار دقیقاً مطمئن نباشد. این یک شخصیت دوست داشتنی است که مخاطرات را از دست نمی دهد.

تنها چیزی که واقعاً متوقف می شود بازگشت به خانه از بودن در میان بهترین فیلم های مارول این است که واقعاً هیچ شانسی نمی کشد. بازگشت به خانه همه چیز در مورد قرار دادن 'دوستانه' و 'محله' به 'همسایگی دوستانه مرد عنکبوتی است.' این یک فیلم شاد است که حتی از عمو بن به اسم نامی برده نشده و گرچه خوشحالم که تراژدی آن را سنگین نکرده ، اما خیلی چیزها وزنش را ندارند. و این فیلم را به طرز باورنکردنی سرگرم کننده ای تبدیل می کند ، اما فیلمی که به اندازه سایر فیلم های مارول تأثیرگذار نیست.

11) نگهبانان کهکشان

تصویر از طریق استودیوی مارول

این فقط یک فیلم سرگرم کننده است. عمیق نیست خیلی چالش برانگیز نیست. و این کاملا خوب است وقتی فیلم شما بسیار سرگرم کننده باشد. نگاه کردن به نگهبانان کهکشان ، کمی عجیب است که ما چگونه یک فیلم عجیب و غریب با آن رفتار می کنیم در حالی که واقعاً کاملاً متعارف است و تنها کمبود خلاقیت در سیستم بزرگتر هالیوود است که باعث می شود GOTG دورتر از هنجار ذاتاً هیچ چیز غیرعادی در مورد شخصیت های دوست داشتنی یا دنیاهای بیگانه وجود ندارد ، اما ما پذیرفته ایم که این فیلم بیش از روش تفکر هالیوود عجیب و غریب است.

مسلماً به هیچ وجه یک استودیو بدون موفقیت در بازدیدهای قبلی مارول ، این فیلم را با نور سبز روشن نمی کند و این قدرت مارک مارول است که به درگیر کردن مردم کمک می کند ، اما نگهبانان یک فیلم نسبتاً اهلی است. گروه غیرقانونی آن افراد بدی نیستند. آنها خارجی هستند و در این مورد خارجی های دوست داشتنی هستند. امیدوارم که این دنباله به تنها عضو زن خود ، گامورا اجازه دهد تا کمی فراتر از خط عالی 'جادوگری لگن' بسیار سرگرم کننده باشد و نه اینکه یک زن مستقیم را برای یک گروه از پسران بازی کند.

مانند اکثر فیلم های مارول دیگر ، شما باید از کنار شخص غیر شرور بگذرید (او می خواهد چیز بزرگی را از آسمان بیندازد و میلیاردها نفر را بکشد؟ در خط قرار بگیرید ، رونان) و Thanos خیلی ضعیف ظاهر می شوند (بدترین چیز MCU در تماس اسکایپ بین کهکشانی مورد بی مهری قرار گرفت) ، اما این فیلم در مورد قهرمانان است و جایی است که در آن می درخشد. استار لرد ، گامورا ، دراکس ، راکت و گروت همه دوست داشتنی و کارگردان نویسنده هستند جیمز گان به آنها دنیایی بزرگ ، براق و رنگارنگ برای بازی داد.

10) مرد آهنی 3

تصویر از طریق استودیوی مارول

مرد آهنی 3 یک فیلم جذاب و فوق العاده تفرقه انگیز در MCU است. این فیلمی است که باید تمام بار آن را به دوش بکشد انتقام جویان به پشت خود ، و به جای آن فقط شانه خالی کردن ، و شانه خالی کردن مسئولیت عضویت در یک جهان مشترک فقط رفتن و انجام کار خود. این نوعی 'لعنت' است برای افرادی که انتظارات دارند ، نه فقط از نظر MCU ، بلکه با ماندارین توئیست ، و با این حال این بی احترامی بخشی از جذابیت فیلم است.

شین بلک یک فیلمساز است که دوست دارد با قراردادها اشتباه کند ، بنابراین از این نظر ، او شاید بهترین انتخاب برای مقابله با اولین پست نبود - انتقام جویان فیلم با این وجود اگر از سینمای فیلمساز حمایت می کنید ، او یکی از الهام بخش ترین انتخاب های مارول است و او می دهد مرد آهنی 3 شخصیتی کاملاً منحصر به MCU به جای داشتن فیلمی که به همین راحتی در هم آمیخته و محو شود. مرد آهنی 3 یک آزمایش تورق فوق العاده عالی است حتی اگر طرح آن کمی پراکنده و پر نیرو باشد.

این عارضه مرد آهنی 3 : آیا شما آن را بعنوان یک ویژگی مستقل ، به عنوان دنباله دو می دانید مرد آهنی فیلم ، دنباله ای بر انتقام جویان ، یا ادامه MCU؟ به نظر نمی رسد که مارول کاملاً مطمئن بود که چگونه می تواند به یک پست انتقام جویان جهان ، و در عین حال با توجه به انتخاب بین فیلمی که بتواند به لطف خودش کار کند و فیلمی که به طور مداوم سعی در انجام خانه داری برای حق رای دادن بزرگتر دارد ، من قصد دارم با فیلم قبلی ، زگیل و همه طرف شوم. مرد آهنی 3 یک فیلم جسورانه است که همیشه کارساز نیست ، اما من اشتیاق و نگرش آن را دوست دارم.

9) ثور: راگناروک

تصویر از طریق استودیوی مارول

به معنای گسترده تر ، ثور: راگناروک فقط خوشحال کننده است این مسخره است ، احمقانه است ، و همه آن به وضوح در کارگردان است تایکا وایتیتی صدای این اعتبار به مارول است که آنها سعی کردند کاری کاملا متفاوت را انجام دهند تا اینکه از حق امتیاز ثور که هرگز به طور کامل کلیک نکرده است ، متصل شوند. برخی ممکن است ببینند راگناروک به عنوان پرتاب کودک با آب حمام ، اما پس از دو فیلم ، این مجموعه سریالی را که به جهت جدیدی نیاز داشت و از نقاط قوت آن استفاده می کرد ، نادیده گرفت: کریس همزوورث زمان بندی کمیک و تنظیمات کیهانی. نتیجه فیلمی نه تنها خنده دار ، بلکه بزرگ ، جسور ، روشن و رنگارنگ است.

از یک طرف ، من می توانم با افرادی که آرزو می کنند یک دانش آموز بدست آورند همدردی کنم ثور دنباله ای که منطبق تر با فیلم های قبلی بود - بیشتر رابطه ثور / جین فاستر ، دسیسه سلطنتی ، گرایش بیشتر به فضای خیالی. اما چشم انداز وایتیتی واضح است ، و این کار می کند ، ابرقهرمان مارول را محکم به قلمرو کمدی علمی تخیلی سوق می دهد و با استفاده از این برداشت قوی تعریف شخصیت را که قبلا ثور فیلم کم داشت.

حتی در ضعیف ترین لحظات فیلم ، به ویژه هنگامی که بخاطر یک ضربان احساسی یا مجبور به گذراندن وقت با هلا شوخی می کنید ، شما هنوز هم فیلمی دارید که کارساز است. ممکن است تأثیر عاطفی نداشته باشید ، اما از شوخ طبعی خشک Korg خیلی سخت خواهید خندید. ممکن است هلا سایه دلسوزانه شخصی مانند لوکی را نداشته باشد ، اما بحث کردن با او دشوار است کیت بلانشت عملکرد کاریزماتیک و چگونگی نشان دادن شخصیت او از گذشته ، ما سعی می کنیم به نفع یک افسانه زیبا دفن کنیم.

8) انتقام جویان: عصر اولترون

تصویر از طریق استودیوی مارول

انتقام جویان: عصر اولترون خیلی کامل نیست ، اما من به دلیل ناقص بودنش تحسینش می کنم. این فیلمی است که بزرگترین گناه آن تلاش در انجام کارهای بیش از حد است ، اما آنقدر خوب آن را انجام می دهد که من تصور نمی کنم به همان روشی که فیلمهای بزرگتر را فقط بخاطر بزرگتر بودن انجام می دهم. اوت خواسته های استودیو و تماشاگران برای بزرگتر شدن دنباله ها بزرگتر است ، اما همچنین ایده های بزرگتری را نیز به همراه دارد.

جایی که عصر اولترون واقعاً می تواند قویتر باشد و جایی که به ستون فقرات خود احتیاج دارد ، ایجاد شخصیت بهتر از Ultron است. جیمز اسپیدر آنچه را که می تواند انجام می دهد ، اما در نهایت ، ما هرگز بیشتر از اولترون و شکاف بین آن شناخت نخواهیم کرد جاس ودون می خواهد آنتاگونیست او باشد و اینکه چگونه او واقعاً رو به رو می شود یک پل خیلی دور است. تهدید کافی ، اندوه کافی ، انسانیت کافی در ربات جداشده وجود ندارد و در حالی که او از انتقام جویان متنفر است ، احساس می شود که از آنها متنفر است زیرا آنها بیش از هرگونه اختلاف ایدئولوژیک قهرمان هستند. از نظر گذشته ، اولترون شخصیتی است که احتمالاً باید از او تربیت می شد مرد آهنی 3 یا حداقل ورودی های شخصیت (این در صورتی است که استودیو محکم به یک دید منسجم متمایل شود). مرد آهنی 3 ، همانطور که گفتم ، بین عضو بودن در MCU و یک چشم انداز مستقل متفاوت است).

و با این حال بسیاری از عصر اولترون درست پیش می رود مبارزه هالکباستر همه چیزهایی است که شما می توانید از یک قطعه تنظیم شده بخواهید. رابطه هالک و بیوه سیاه متفکرانه و الهام بخش است. اوت به دلیل عدم بازی در انتظارات مخاطبان دچار ناراحتی می شود ، اما این انتظارات بیش از آنکه قضاوت در مورد فیلم را بر اساس شایستگی های خود انجام دهد ، از همه کارهایی که ویدون درست انجام داده غافل می شود. اگر او در تلاش خود کوتاه آمد ، خوب است که او را صدا بزنیم (مانند تلاش برای گوه زدن در زیر قطعه Thor) ، اما سعی نکنید Whedon را از نظرات قبلی خود بخواهید.

شاید بیش از هر فیلم MCU دیگر ، عصر اولترون بازدید دوم یا سوم را می طلبد ، دیداری که از انتظار دور باشد و در آن بتوانید نقاط قوت و ضعف فیلم را با بهره مندی از زمان ببینید.

7) انتقام جویان: بازی آخر

تصویر از طریق دیزنی

اوج سه مرحله اول جهان سینمایی مارول ، بسیار شگفت آور است. هیچ فیلمی وزن بیست و یک فیلم دیگر را با خود تحمل نکرده است انتقام جویان: بازی آخر نه تنها به سادگی بینندگان را از خط حافظه عبور می دهد ، بلکه می تواند نتیجه خوبی را برای بسیاری از قوس های شخصیت در طول راه فراهم کند. این تماشای خارج از چارت است و گرچه نمی توانست سهم بیشتری داشته باشد ، این فیلم هرگز از جذابیت نسیم مارول که باعث موفقیت این امتیاز شده است ، چشم پوشی می کند.

در حالی که پیشگویی این فیلم درگیر رمز و راز و هشدار بود مبنی بر اینکه 'بازی آخر را خراب نکنید' ، فیلم هنوز هم غافلگیرکننده عمل می کند. من تا به حال این مقاله را دو بار دیده ام و فقط در بازدید دوم از آن رضایت بیشتری دارم. در حالی که جنگ بینهایت ناشیانه حرکت می کرد و احساس توخالی می کرد زیرا Thanos به جای قهرمانان ما قهرمان بود ، بازی آخر تمرکز را دقیقاً همان جایی که متعلق است قرار می دهد و به ما یادآوری می کند که چرا ما در وهله اول روی همه این ابرقهرمان ها سرمایه گذاری کرده ایم.

احتمالاً هرگز فیلم دیگری مانند این وجود نخواهد داشت بازی آخر خارج از MCU به دلیل روشی منحصر به فرد برای روایت این داستان. بله ، جنبه سفر در زمان در بهترین حالت مبهم است ، اما یک حیرت انگیز جزئی است که حتی بازی آخر احمقانه تصدیق می کند از آنجا که شخصیت ها اعتراف می کنند دانششان از سفر در زمان کاملاً از فیلم ها است. اما برای یک فیلم سه ساعته ، بازی آخر پرواز می کند ، و حتی اگر MCU ادامه یابد ، به عنوان یک نتیجه خوب عالی عمل می کند. من همچنین گمان می کنم که هرچه این فیلم را دوباره تماشا کنم ، در رتبه بندی بالاتر می رود.

بازی بعدی Ride Raider کی می آید

6) پلنگ سیاه

تصویر از طریق استودیوی مارول

پلنگ سیاه احتمالاً تنها فیلمی در این لیست است که از نظر معنای آن در منظره بزرگتر سینمای پرفروش نسبت به رابطه آن با دیگر فیلم های مارول قابل توجه است. پلنگ سیاه نسبت به بقیه MCU بی تفاوت نیست و از نظر دسترسی به آن سهم مناسبی از ارتباطات را دارد کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی و انتقام جویان: عصر اولترون . اما این انقلابی تر از تحویل کرایه استاندارد ابرقهرمانانه با سرمایه گذاری کامل نه تنها در جهان واکاندا ، بلکه معنای سیاست آن جهان در ارتباط با دنیای ما است.

کارگردان رایان کوگلر نه تنها با شخصیت های شگفت انگیز و تصاویری حیرت انگیز ، بلکه با ارائه یک ایدئولوژی متناقض از انزوا طلبی برای منافع یک کشور و آنچه که به بقیه جهان مدیونیم ، یک تجربه عمیقاً متفکرانه و جذاب ایجاد کرده است. در حالی که شرور ، کیلمونگر ( مایکل بی. جوردن در اغوا کننده ترین حالت خود) ، معتقد است که واکاندا باید جهان را تغییر شکل دهد ، پیش فرض اصلی او - یک کشور قدرتمند آفریقایی ، مدیون فرزندان آفریقایی آینده ای بهتر از آنچه از استعمارگران و بردگان گرفتند - است. این باور همچنین T’Challa را ارائه می دهد ( چادویک بوزمن ) با معمای شخصی خود در حالی که با تصمیمات پدرش و اینکه چگونه 'یک مرد خوب' و یک پادشاه بزرگ است تلاش می کند.

جایی که فیلم لنگ می زند ، اوج خود را می گیرد زیرا ضربه های سنتی یک فیلم مارول سر خود را به عقب می اندازد. این طور نیست که اوج فیلم آنقدر بد باشد که بیش از حد آشنا به نظر برسد. تماشای سقوط واکاندا در یک درگیری غیرنظامی فاقد مشت زیاد است ، زیرا ما هرگز ندیده ایم که روابط قبیله ای واکاندا به ویژه ناپایدار باشد ، و ما یک مسابقه دیگر داریم که قهرمان باید با شخص شروری که دارای لباس فوق العاده مشابه است مبارزه کند. ایده های ارائه شده گم نمی شوند ، اما بسیار متوقف می شوند پلنگ سیاه می تواند حرکات سنتی مارول را پشت سر بگذارد حتی اگر بقیه فیلم خیلی فراتر از الگوی استاندارد مارول باشد.

5) کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان

تصویر از طریق استودیوی مارول

بیایید 'این مثل یک هیجان انگیز توطئه دهه 70 است!' زیرا این مزخرف است و سعی دارد فیلم را به بیش از آنچه هست برساند. فقط به این دلیل که فیلم شما دارد رابرت ردفورد و نظارت سیاسی را نشان می دهد ، این شما را وارث نمی کند سه روز از کندور . آنچه در مورد این توصیف ناامیدکننده است این است سرباز زمستان نیازی به آن ندارد این یک فیلم عالی است بدون اینکه بخواهید یک برچسب ژانر را مجبور کنید.

خوشایند است که این فیلم زیرنویس درباره نظارت دارد و در یک فیلم ابرقهرمانی به جای یک درام مستقیم قرار می گیرد (اما باز هم ، این چیز جدیدی نیست ؛ سرگرمی های جریان اصلی معمولاً پیام هایی را درباره رویدادهای روز و مسائل روز به همراه دارند) ، اما این چیزی نیست که باعث می شود سرباز زمستان یک فیلم درجه یک MCU. این در مورد معنای مسائل تاریک دنیای ما در رابطه با کاپیتان آمریکا است ( کریس ایوانز )

افراد پشت سر سرباز زمستان به اندازه کافی باهوش بودند تا درک کنند که کاپیتان آمریکا یک عقب گرد قدیمی است و او نماینده آنچه ما می خواهیم جهان باشد است. هنگامی که او در برابر آنچه سینیک ها از آن به عنوان عمل گرایی یاد می کنند و جهان را 'همانطور که هست' می بیند ، درگیری زیادی دارد. از آنجا ، شما یک شخصیت پیدا می کنید ، که ما را بلند می کند و به ما القا می کند بهتر از این است که ما را در گل و لای بکشاند.

اینها علاوه بر بهترین مجموعه هایی است که MCU ارائه داده است. گرچه من از سقوط هلی کوپترها از آسمان دیوانه نیستم ، اما همه چیز در سطح زمین عالی است و از قدرت و سرعت Cap کاملاً استفاده می کند تا او را فوق انسانی جلوه دهد اما در سطح سوپرمن نیست. او به عنوان سرحال ترین ورزشکار جهان در 100 بار ظاهر می شود ، اما آسیب پذیر نیست. این اقدام درجه یک است ، شخصیت پردازی آن بصیرت است و به من کمک می کند تا کاپیتان آمریکا را به عنوان یکی از ابرقهرمان های محبوب من معرفی کنم.

4) Guardians of the Galaxy Vol. 2

تصویر از طریق استودیوی مارول

Guardians of the Galaxy Vol. 2 احتمالاً قرار است یک فیلم تفرقه انگیز بین طرفداران MCU باشد زیرا ، مانند مرد آهنی 3 ، به نظر می رسد که با طرح فیلم های دیگر یا حتی با طرح خودش تا حد زیادی بی توجه باشد. اگر کسی هستید که فکر می کنید بزرگترین نقطه قدرت MCU این است که اساساً یک برنامه تلویزیونی غول آسا است و فرار از ساختن جهان برای جلوگیری از آنچه منحصر به فرد MCU است ، GOTG 2 احتمالاً یک فروپاشی خواهد بود. اما اگر شما اعتقاد دارید که وقتی مارول به فیلمسازان اجازه می دهد بدون نگرانی در مورد تنظیم قطعات در فیلم های آینده ، داستان خود را تعریف کنند بسیار عالی است ، نگهبانان 2 یک موفقیت فریبنده است. به اردوگاه بعدی می افتم.

این طور نیست که من از فیلم هایی که به دنباله ها ارتباط برقرار می کنند و اولین فیلم ها ، دلم نمی گیرد نگهبانان تعادل شخصیت خود را با پیوند به فیلم های آینده مارول خوب انجام می دهد. اما با توجه به انتخاب بین تمایل زیاد به شخصیت یا شخصیت ، من دوست دارم که دنباله جیمز گان مورد دوم را انتخاب کند. جلد 2 عجله ای برای رسیدن به جایی ندارد. تیم را متلاشی می کند و بیشتر روی شخصیت ها تمرکز می کند. هیچ مک گافین برای بدست آوردن وجود ندارد و شرور واقعی فیلم حتی تا حدوداً نیمه راه تصویر مشخص نشده است.

بجای، جلد 2 روی شخصیت ها و لحن متمرکز است ، و به طرز شگفت انگیزی کار می کند. در حالی که برخی انتقادها را نسبت به 'نفخ' بودن فیلم وارد کرده اند ، من فکر می کنم این یک اتهام ناعادلانه است. اگر چیزی وجود داشته باشد ، طرح آن به طرز حیرت انگیزی نازک است زیرا بیشتر علاقه مند است فقط با شخصیت های خود پیچ ​​و خم کند. این می داند که شما این افراد را دوست دارید ، بنابراین فقط با آنها سرگرم می شود. این همه بعضی را می خواهند !! اما در فضا و با کورت راسل به جای ویات راسل.

و علیرغم اینکه یک تصویر عمدتا بدون طرح است ، اما هرگز هسته اصلی مضمون خود را ، یعنی پیشبرد موضوع خانواده ، به ویژه نحوه تربیت ما ، که در فیلم اول معرفی شد ، از دست نمی دهد. Guardians of the Galaxy Vol. 2 در واقع بسته کامل است سوال به این می رسد که آیا این بسته مورد علاقه طرفداران MCU است یا خیر.