ادای احترام به قلم پیتر جکسون از مرحوم ایان هولم: 'خداحافظ ، عزیز بیلبو'

چه فیلمی را ببینید؟
 
خداحافظ بیلبو عزیز. سفرهای ایمن عزیزم ایان. '

فیلمساز پیتر جکسون ادای احترام عاشقانه برای آن مرحوم ایان هولم در پی درگذشت بازیگر محبوب در روز جمعه ، 19 ژوئن. هولم در سن 88 سالگی درگذشت ، با بیانیه ای از طرف نماینده خود نوشت: 'با اندوه فراوان است که بازیگر سر ایان هولم CBE صبح امروز در سن 88 سالگی درگذشت وی با آرامش در بیمارستان و در کنار خانواده و سرپرست خود درگذشت و افزود که بیماری وی مربوط به پارکینسون بود قبل از اینکه بگوید: 'جذاب ، مهربان و با استعدادی خشن ، ما بسیار او را از دست خواهیم داد.'

تصویر از طریق New Line Cinema

ساعاتی پس از آنکه خبر هولم خبرساز شد ، جکسون خبر او را گرفت فیس بوک برای احترام طولانی و صمیمانه به بازیگر. هولم در هر دو بازی Bilbo Baggins بازی کرد ارباب حلقه ها و هابیت سه گانه ، دو اثر حماسی و تعریف کننده شغل از جکسون بر اساس آثار مربوط به نویسنده جی آر آر تالکین . ادای احترام جکسون به روابط کاری او با هولم در هر پروژه بزرگ می پردازد و گرمی و اخلاق کاری هولم را هنگام حضور در صحنه برجسته می کند.

جکسون این را از طریق خاطرات مختلفی که برای بزرگداشت یادآوری شده است ، از جمله هولم قبل از شلیک ، جکسون را کنار گذاشت ارباب حلقه ها: یاران حلقه به بحث در مورد چگونگی او می خواهد عملکرد خود را ساختار دهد و بفهمد که چگونه می تواند کوتاه ظاهر شود هابیت: سفری غیر منتظره بعد از تشخیص پارکینسون ، علی رغم کناره گیری آرام از عمل ، اتفاق می افتد. در طول ادای احترام جکسون ، آنچه مشخص است این است که کارگردان چقدر تحسین و احترامی را برای هولم قائل بوده و هولم را چقدر دوست داشته است ارباب حلقه ها و هابیت هم ستاره ها ، از جمله الیاس وود و مارتین فریمن .

ادای احترام کامل پیتر جکسون به یان هولم را می توانید در زیر بخوانید. به روزرسانی های بیشتری در مورد همه موارد دریافت کنید ارباب حلقه ها درست همین جا.

'من از درگذشت سر ایان هولم بسیار ناراحت هستم. ایان بسیار خوش ذوق و سخاوتمند بود. آرام ، اما گونه ای ، با چشمک چشمک زدن دوست داشتنی. در اوایل سال 2000 ، قبل از اینکه ما شروع به تصویربرداری صحنه های Bilbo خود کنیم یاران حلقه ، من از کار با چنین بازیگر گرامی عصبی بودم ، اما او بلافاصله مرا راحت کرد. روز اول در Bag End ایستاده بود ، قبل از اینکه دوربین شروع به چرخش کند ، او مرا به یک طرف برد و گفت که در هر بار انجام کار چیزهای مختلفی را امتحان می کند ، اما من نباید نگران باشم. اگر بعد از پنج یا شش بار ، آنچه را که لازم داشتم به من نداد ، به هر حال من باید به او جهت خاصی بدهم. و این دقیقاً همان کاری است که ما انجام دادیم. اما به طرز باورنکردنی متن خوانده شده و اجراهای متنوع وی بسیار شگفت انگیز بود. او بندرت به جهت نیاز داشت. او به ما طیف شگفت انگیزی از گزینه ها را برای انتخاب در اتاق برش داد. ما در چهار هفته بسیار لذتبخش قرار گرفتیم ، همانطور که 30 دقیقه اول را شلیک کردیم یارانه یک روز ما بیلبو داشتیم که شرح ماجراهای اولیه خود را به مخاطبان بچه های سه و چهار ساله جادویی تحویل می داد ، که در میدان مهمانی با پای پا روی پاهای او نشسته اند. ما با فیلمبرداری از عملکرد ایان که داستان را تعریف می کند شروع کردیم - اما همچنین به عکس العمل کودکان در برابر لحظات مختلف دراماتیک احتیاج داشتیم. اما بچه های جوان خیلی زود خسته می شوند و من و یان خیلی زود فهمیدیم که نمی توانند داستان مشابه را بارها و بارها بشنوند ، زیرا ما زوایای مختلف مورد نیاز خود را به دست آوردیم. من پیشنهاد کردم که برای جلب توجه بچه ها ، او باید داستان را در هر مرحله کمی متفاوت کند ... اضافه کردن بیت های اضافی ، ساخت چیزها ... به شرطی که اصل آنچه در فیلمنامه بود را به ما بدهد. من به او گفتم نگران نباشد و من این موضوع را در اتاق برش می فهمم. با این حال ، ما همچنین به بچه ها نیاز داشتیم که در جای خود بمانند در حالی که دوربین ها را به سرعت از یک زاویه به گوشه دیگر منتقل می کردیم. در یک مجموعه فیلم ، 'به سرعت' به معنای 15-20 دقیقه است. بنابراین ، در حالی که این اتفاق می افتاد ، و هیچ دوربینی درحال چرخش نبود ، به یان زمزمه کردم که او مجبور است آنها را سرگرم کند. من با کمال میل به او پیشنهاد کردم که می تواند 'داستان های دیگری را برای آنها بین عکس ها تعریف کند.' و این دقیقاً همان کاری است که او انجام داد. بعد از چند ساعت ، همه چیزهایی را که لازم داشتیم شلیک کردیم. همانطور که بچه ها از صحنه خارج شدند و خدمه به سکانس بعدی منتقل شدند ، ایان گفت که او در زندگی هرگز اینقدر سخت کار نکرده است! بیش از یک دهه بعد ، ما امیدوار بودیم که ایان دوباره برای بیلبو برای صحنه های آغازین بازی کند هابیت . من و فران شام را با یان و همسرش سوفی در لندن صرف کردیم و او به ما گفت که بسیار متاسف است ، اما قادر به انجام این کار نیست. شوک ما را اضافه کرد ، او اعتماد کرد که بیماری پارکینسون تشخیص داده شده است و دیگر خطوط را به خاطر نمی آورد. او در راه رفتن مشکل داشت و مطمئناً نمی توانست به نیوزیلند سفر کند. او که همیشه شخصی خصوصی بود ، به ما گفت که اساساً بازنشسته می شود ، اما اعلام نمی کرد. این ضربه بزرگی بود زیرا ما یک روش خوب برای تحویل نقش از ایان در نقش بیلبو پیر ، به مارتین فریمن در نقش جوان بیلبو کار کرده بودیم. من این را برای او توصیف کردم ، و او این را دوست داشت. من همچنین به او گفتم که چگونه مادر و عموی من سالها پارکینسون را تحمل کردند و من با اثرات این بیماری بسیار آشنا بودم. در این مرحله ، شام ما - که فکر می کردیم مربوط به توصیف صحنه های جدیدی باشد که دوست داریم او انجام دهد و یان فکر می کرد درباره او باشد که توضیح می دهد چرا نمی تواند این کار را انجام دهد - ناگهان به یک اتاق فکر تبدیل شد ، با ایان ، سوفی ، فران و من سعی می کنیم روندی را کشف کنیم که به یان اجازه می دهد آخرین بار در نقش Bilbo بازی کند. ما در حال فیلمبرداری در نیوزیلند هستیم - اما چه چیزی می گوید که ما به لندن آمدیم و صحنه های او را نزدیک به خانه فیلمبرداری کردیم؟ در پایان شام او آهسته سر تکان داد و گفت: 'بله ، من فکر می کنم من می توانم این کار را انجام دهم.' اما می دانستم که او فقط این کار را به نفع من انجام می دهد و دستانش را گرفتم و با چشمان اشکبار از او تشکر کردم. ما در نیوزیلند با مارتین فریمن ، به عنوان جوان بیلبو ، تیراندازی کردیم. مارتین یان هولم را بسیار تحسین می کرد اما هرگز او را ملاقات نکرده بود. با این حال ، مارتین بسیار سخاوتمندانه موافقت کرد که برای بازی در نقش سر ایان هولم در نقش Old Bilbo ، برای برخی از شات های گسترده NZ که به آن احتیاج داشتیم ، آرایش مصنوعی بپوشد و او رفتارهای او را بسیار خوب تسخیر کرد. چند ماه بعد ، Bag End ما با ما تنظیم شد و همانطور که قول داده بودیم از عکسهای ایان با یک خدمه کوچک فیلمبرداری کردیم. همسر دوست داشتنی ایان ، سوفی ، هر روز در کنار او بود ، هم به او و هم به ما کمک می کرد. در طی چهار روز از همه چیزهایی که نیاز داشتیم فیلمبرداری کردیم. الیاس وود و ایان در گذشته دوست شده بودند ارباب حلقه ها ، و الیاس هر روز در لندن بود و از یان پشتیبانی بیشتری می کرد. در فیلم تمام شده امیدوارم مخاطبان فقط ببینند که ایان هولم در حال انتقاد از بیلبو است. اما آنچه من در صحنه فیلمبرداری تجربه کردم بازیگر فوق العاده ای بود که آخرین اجرای خود را ارائه داد. انجام چنین کاری فوق العاده شجاعانه از وی بود و برای کسانی که شاهد آن بودند بسیار احساسی بود. ما همیشه به خاطر انجام چنین کاری از یان بسیار سپاسگزار خواهیم بود. در طول مدت زندگی مشترک ما و فران خیلی او را دوست داشتیم و از همراهی او بسیار لذت بردیم. یان و سوفی برای جشن گرفتن از اتمام فیلمبرداری ، من و فران را برای صرف شام در خانه آنها دعوت کردند. آن یک شب دوست داشتنی ، پر از شوخ طبعی و سرگرم کننده بود. من و یان فهمیدیم که هر دو علاقه شدید متقابل به ناپلئون داشتیم و ساعتها درباره او گپ زدیم. یک سال بعد ، وقتی اولین هابیت اولین نمایش فیلم در لندن بود ، مارتین فریمن کمی ستاره دار بالاخره با ایان هولم دیدار کرد. تماشای اجرای یان هولم خیلی چیزها را به من آموخت - همانطور که یان در حال سکوت معمول خودش بود ، به گونه ای اتفاق افتاد. همکاری با او یک امتیاز بود و شناختن او یک نعمت بود. من همیشه در صحنه های آخر اجرای یان را دوست داشتم بازگشت پادشاه . 'من فکر می کنم که برای یک ماجراجویی دیگر کاملا آماده هستم.' خداحافظ بیلبو عزیز. سفرهای ایمن عزیزم ایان. '