خلاصه داستان: 'راه آهن سوم'

چه فیلمی را ببینید؟
 
خلاصه داستان The Strain از آلیسون را برای فصل 1 ، قسمت 11 ، 'حمله سوم' بخوانید ، کوری استول ، میا مائسترو ، کوین دوراند و دیوید بردلی بازیگران آن هستند.

شکار و مبارزه با هیولاها چیست فشار بهترین کار را می کند و 'The Rail Rail' ویترین بسیار خوبی برای آن بود. همانطور که باند برای حمله به استاد در لانه او جمع می شود ، هرج و مرج و غارت اطراف آنها را در برمی گیرد. اما دسته های پارچه ای برای شکار ، و همچنین کسانی که در پیاده فروشی باقی مانده اند ، با یکدیگر شرایط سختی دارند. خون آشامی همچنین ادعای قربانی دیگری نزدیک به خانه را دارد. چرا پرش کنید ، 'شما تمام عمر منتظر این بوده اید ، نه؟ خوب به آخرالزمان خون آشام تبریک می گویم.

اگرچه آبراهام طبق معمول آماده راهپیمایی بدون توجه بود ، اما اشتیاق پرشور او برای کشتن استاد باعث شد تا دید او از دیدن این همه لامپهای لانه ساز دور شود. خدمه كوچك آماده نيستند كه آنها را بپوشند و به سختي توانستند همه را يك تكه وارد لانه او كنند. اما دیدن ابراهیم که خونسردی خود را از دست داد ، لحظه ای مهم بود ، به خصوص در مورد عمیق ناراحتی که استاد در دسترس او بود ، پس از آنکه واسیلی بمب نور ماورا UV بنفش را پرتاب کرد ، فرار کرد. اما آیا او واقعاً بود؟ او داشت آبراهام را با آن ناله بلند و پرتحرک کنترل می کرد ، درست مثل آنچه برای کسانی که تغییر شکل می یابند رخ می دهد. این همراه با گفتن مادر نورا مبنی بر اینکه او روح سیاه دارد ، انسان را به تعجب وا می دارد ... آیا ابراهیم کاملاً انسانی است؟

مستندهای جنایی واقعی در آمازون پرایم

همانطور که سفر این گروه به مترو بسیار سرگرم کننده و وحشتناک بود و ترسناک بود ، 'The Rail Rail' این هفته دو داستان بسیار قوی دیگر داشت (یک قسمت نادر که هر عنصر در آن کار می کرد). در فروشگاه پیاده ، زاک با مادر نورا ماریلا مانده بود ، و فشار به تصویر کشیدن زوال عقل ماریلا / آلزایمر جنبه ای شگفت آور واقع گرایانه از نمایش دارد. او گیج است ، کنار آمدن با او سخت است ، به راحتی ناراحت و گیج می شود و مرتباً مژک می زند. ضعیف زاک هرچه بهتر از عهده او برآمد ، اما 'راه آهن سوم' هنگامی که به دنبال سیگار برای او می گشت ، احساس تعلیق خارق العاده ای ایجاد کرد. فعالیت او می توانست به طرق مختلف بسیار بد پایان یابد ، اما او زنده ماند - و در حال یادگیری است.

از طرف دیگر مادر گاس نیست. مثل کلی ، فشار کار بزرگی انجام داد که نشان داد تحول یک عزیز چقدر ویرانگر است. گاس با کمی تردید برادرش کریسپین را کشت ، اما برای او عزادار شد. نه به اندازه او برای مادرش ، گرچه او او را 'زنده' گذاشت ، و در عوض پرخاشگری خود را به صاحبخانه خود منتقل كرد (كه منجر به آن صحنه بزرگ تندرست سر شد). او حلقه مفقوده گروه است و امیدوارم به زودی بتواند آنها را پیدا کند. او جنگجوی دیگری است که به وضوح قادر است آنچه را که لازم دارد انجام دهد ، حتی در مورد خانواده خودش.

خیلی بزرگ است برای مردن بازیگران جوان

به دلیل نحوه روایت همه خوب علاوه بر ترس ، 'راه آهن سوم' ساعت حتی بهتر از 'موجودات شب' جزیره بود. مثل آن قسمت ، یک حس فیلم هیولایی داشت و این یک چیز خیلی خوب است. قهرمانان هک کردن این سرها.

رتبه بندی قسمت: A +

Musings و Miscellanea:

- نکته جالب دیگر در مورد 'راه آهن سوم': شوخ طبعی. صحنه آغازین با تلاش آنها برای به راه انداختن بمب سبک ، و واسیلی نه تنها با یک کنسرت راک شوخی می کرد بلکه با فریاد 'آتش در سوراخ!' عالی بود.

- مجبور شدن از طریق آن سوراخ کوچک ، کثیف و تاریک بخوابم ، اساساً سناریوی کابوس من است. استریگوری که بعد از واسیلی آمد تقریباً به من پایان داد. جهت عالی آنجا.

- عکسهای عالی تر: سر پایین آمدن از پله ها ، استریگوری برقی و صورت خزنده استاد. من عاشق این هستم که به او نشان داده شود و هیچ چیز در مورد ماهیت احشایی او ناامید کننده نیست. دمدمی مزاجی!

داستان ترسناک آمریکایی فصل 4 قسمت 7

- من دوست دارم که کریسپین به عنوان یک خون آشام هنوز از دیدن فوتبال لذت می برد.

- درد گاس به خاطر تغییر شکل مادرش صحنه بسیار عالی (و واقعاً ناراحت کننده ای) بود ، و من خوشحالم که آنقدر پیش نرفت که او مجبور شود او را بکشد.

- کوری استول کلاه گیس در این قسمت واقعاً مضحک بود. کسی حداقل او را شانه می کند. (یا آیا این ارتباط با چگونگی بدی برای بشریت دارد؟ آیا این یک استعاره است؟)

- پس آیا هلندی برمی گردد ، یا ...؟ نه اینکه واقعاً منتظر آن باشم ، اما تعادل جنسیتی بیشتر خوب خواهد بود. همچنین ، من درگیری با واسیلی را بیشتر از افرایم دوست دارم ، فقط به این دلیل که اف خیلی دیک است (اگرچه ، باز هم ، در 'راه آهن سوم' نیز به نوعی خنده دار بود).

ترتیب زمانی سریع و خشمگین

- وقتی افریم صدای کلی را شنید همه فکر کردند.

خلاصه کرنش