چرا اکثر فیلم های مربوط به جنگ عراق شکست خوردند
- دسته: ویژگی

جنگ عراق در سال 2003 و پس از استخبارات گیلاس توسط دولت بوش آغاز شد تا استدلال کند که سلاح های کشتار جمعی وجود دارد که صدام حسین می تواند هر لحظه از آنها استفاده کند. دلیل آن چنان کج و معوج و آموزه شده بود که در یک زمان دولت بوش استدلال کرد که صدام با القاعده ملاقات کرده است ، بنابراین پیوندی به 11 سپتامبر فراهم می کند. همه اینها منجر به هزاران نفر از سربازان آمریکایی کشته ، تعداد بیشماری مجروح و آسیب دیده و تعداد غیرقابل محاسبه عراقی های مرده شد ، به طوری که دسته ای از نومحافظه کاران می توانند خیال خود را از تغییر رژیم را جلب کنند و هیچ ایده واقعی برای چگونگی کشاندن آن وجود ندارد.
هالیوود ، که مشتاق ساختن فیلم های موضعی بود ، سعی در ساخت فیلم هایی درباره جنگ عراق داشت ، اما این تلاش های عمیقاً ناپایدار و نیمه سنگین بیشتر فراموش شده است زیرا آنها هرگز از ابتدا ماشین آلات ایجاد کننده جنگ را زیر سوال نمی برند. درگیری هرگز بین طرفدار جنگ و ضد جنگ نبوده است ، بلکه جنگ یک امر مسلم است ، پیچیده است ، اما همه ما می توانیم در حمایت از نیروها توافق کنیم. ما نمی توانیم انگیزه های فرستادن آنها برای مرگ در درگیری بر اساس دروغ را زیر سوال ببریم ، اما می توانیم توافق کنیم که باید به نوعی از آنها حمایت کنیم.
این ضعف به ویژه در فیلم هایی که سعی می کنند نسبتاً زود مانند دروازه خارج شوند ، مشهود است منزل شجاعت (2006) ، در دره اله (2007) ، و توقف ضرر (2008). همه این فیلم ها ادعا می کنند که به نتایج جنگ نگاه می کنند ، اما واقعاً فقط از نظر یک نظامی متوسط آمریکایی است. بعلاوه ، به نظر نمی رسد که هیچ یک از این فیلمها فراتر از واقعیت است که جنگ آسیب زا است ، این سربازان در تنظیم مجدد زندگی خارج از جنگ مشکل دارند و ما باید مراقب آنها باشیم. و همه اینها امتیازات خوبی هستند ، اما در همان سطح برچسب سپر 'پشتیبانی از نیروها' نیز هستند. این احساس خوبی است که به شما امکان می دهد تا با کسانی که درگیر جنگ هستند دلسوز باشید و در عین حال هرگز از کسانی که در وهله اول خواستار جنگ هستند س questionال نکنید.

تصویر از طریق Summit
چه چیزی را در netflix در حال حاضر تماشا کنم
فیلم نقطه عطف است کاترین بیگلو است قفسه درد (2009) ، که یک فیلم خوب است ، اما در مقایسه با سایر فیلم های جنگ عراق فقط برتری دارد. در حالی که فیلم های قبلی برای به تصویر کشیدن سربازان به عنوان مقدسین آسیب دیده فقط با چند سیب بد که ممکن است مرتکب جنایت جنگی شوند ، کار می کردند قفسه درد برای به تصویر کشیدن سربازان خود به عنوان انسانهایی با نقاط قوت و نقص تلاش کرد. قهرمان ، گروهبان درجه یک ویلیام جیمز ( جرمی رنر ) ، یک تکنسین بمب آس است ، اما بی احتیاطی و نیاز او به آدرنالین ، سربازان دیگرش را به خطر می اندازد.
اما حتی در اینجا ، انقلابی ترین گزاره آن است قفسه درد مایل به ساختن این است 'جنگ یک دارو است' ، که یک انتقاد خوب رسانه ای است و شاید نقدی بر شخصیت آمریکایی باشد ، اما فیلم از کاوش عمیق تر در این درگیری خاص خودداری می کند زیرا در این مرحله جنگ عراق شش ساله است ، و این فقط یک واقعیت است. بحث در مورد اطلاعات دكتري و يا اينكه عراق به دليل عدم صلاحيت عظيم آمريكا دچار هرج و مرج شده است ، هيچ معني ندارد. جنگ در اینجا است و بهترین کاری که اکنون می توانیم انجام دهیم همدلی با سربازان آمریکایی است.
اگر یک فیلم وجود داشت که می توانست در لجن زباله های چگونگی رسیدن ما به عراق و چگونگی این اتفاق بسیار اشتباه رخ دهد ، این فیلم 2010 بود منطقه سبز . این فیلم از نظر فنی بنا شده است راجیو چاندراسکران کتاب غیر داستانی زندگی شاهنشاهی در شهر زمرد ، که وقایع نادرست مستمر و استکبار عالی مقامات آمریکایی را که منجر به هرج و مرج گسترده و جنگ مداوم می شود ، شرح می دهد. متاسفانه فیلمنامه نویس برایان هگلند و کارگردان پل گرین گراس در اصل فقط آن را تبدیل به جیسون بورن به عراق می رود . تا سال 2010 ، ما می دانستیم که جنگ عراق یک نابسامانی کامل است ، اما به جای اینکه به ما نشان دهیم چگونه این اتفاق افتاده است ، به ما برومیدهای فیلم اکشن بیشتری از بچه های سر سخت که کارهای سخت پسرکی انجام می دادند ، تغذیه می کردیم.
آیا فصل شرلوک بیشتر خواهد بود؟

تصویر از طریق DreamWorks
و سپس جنگ عراق جزئی از زندگی آمریکایی ها شد. ما خواهان عقب نشینی نیرو بودیم ، اما از آنجا که هیچ پیش نویس وجود نداشت و تعداد انگشت شماری از خانواده های نظامی آمریکایی باید هزینه کامل خدمات را متحمل شوند ، تا زمانی که از دید خارج شده باشد ، از ذهن خارج بود. هالیوود مدام به فیلم های 'از سربازان ما حمایت کنید' برمی گردد پرندگان زرد (2017) و از خدمات شما متشکرم (2017) زیرا ایجاد درام با همدلی با یک سرباز فردی آسان است. حتی یک موفقیت تجاری مانند تیرانداز از خفا آمریکایی (2014) بیش از آنکه به دامنه وسیع تری از درگیری نگاه کند ، در قلمرو پرستش قهرمان زندگی می کند. اما اگر می خواهید این م institutionسسه را به عهده بگیرید ، می توانید ببینید که چگونه 'پشتیبانی از نیروهای ما' از سپر برای اعضای خدمات و یک لنج برای مجتمع نظامی - صنعتی تبدیل می شود.
اگر در طبیعت جنگ شروع به قمه زنی کنید ، می توانید انتقاد از سربازان را مشاهده کنید. هالیوود نمی داند چگونه این سوزن را ببندد و بگوید شما می توانید در برابر جنگ باشید در حالی که هنوز از افرادی که در آن جنگ می جنگند حمایت می کند. با قرار دادن نیروها در جنگ ، به جای سیاستمداران و لابی گرانی که این نیروها را به خطر می اندازند ، افرادی که رشته ها را می کشند خود را در برابر انتقاد محافظت می کنند در حالی که هرکسی را که جرات 'سرویس' این نیروها را دارد زیر سوال ببرد. که هیچ صحبتی در مورد محل اعزام آنها ، دلیل جنگ و یا زمانی که به خانه برمی گردند نداشت.
عدم تمایل هالیوود برای انتقاد از نیروهای بزرگتر در کار ، به ویژه در بحبوحه درگیری (انتقادهای تندتر مانند سال 2010) بازی عادلانه فقط در زمان دولت اوباما به وجود آمد) مجموعه ای از درام های نرم را ایجاد کرد که دارای اهمیت ظاهری هستند اما با جنجال از اجتناب از منافع قدرتمند یا انجام هر کاری که می تواند به عنوان ضد نظامی تعبیر شود ، اجتناب می کنند. این اجازه می دهد تا جنگ عراق با یكی از مهمترین ابزارهای ارتباط جمعی ما ، یعنی سینما ، از آموزش مردم در مورد چگونگی جنگهای آمریكا در قرن 21 امتناع ورزد. در عوض ، جنگ به سادگی اتفاق می افتد و اگر می خواهید فیلمی در مورد آن ببینید ، خواهید فهمید که حمایت از نیروها خوب است. با وجود چنین امکانات آسان ، جای تعجب نیست که چرا بسیاری از این فیلم ها کاملا فراموش شده اند.